" سوته دلان "

دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
  • " سوته دلان "

    دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد

مشخصات بلاگ
" سوته دلان "

سایـه‌ای بیـش نیستیـم...!!

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۲۵ ب.ظ

شُعرا شناسی!!

«بسم الله الرحمن الرحیم»


این پست هیچ ارتباطی به جنابِ سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، نیما، سهراب و ... نداره!


بلکه در موردِ تدبر سوره‌ی شُعرا هستش...

سوره‌ی شعرا در موردِ پیامبران و قومِ هر پیامبری ایراد شده و توضیح میده که هر قوم چه خصلت و خویی داشتن و چه بلایی سرشون اومده!


سوره‌ی شعرا رو به علت طولانی بودنش نمیشه اینجا نوشت...

و فقط به موضوعِ هر سیاق اشاره می‌کنم:


سیاق اول: ( آیه ۱ تا ۹ )

سیاق اول به پیامبر اشاره می‌کند که می‌خواهد جانش را از شدت اندوه و غصه از دست بدهد تا مردم ایمان بیاورند اما امکان پذیر نیست، چون خداوند هرچه نشانه و معجزه می‌آورد، کفار انکار می‌کنند ولی به زودی عذابی را دچار می‌شوند که انکار پذیر نیست.


این سیاق با دو آیه تمام شده که در کل سوره، تکرارش را شاهد هستیم:

«ان فی ذلک لایه و ما کان اکثرهم مومنین / و ان ربک لهو العزیز الرحیم»

این دو آیه ۳ مطلب را در بر دارد؛

اول اینکه خدا از تمام نشانه‌هایش استفاده می‌کند تا حجت را تمام کند ولی اکثر مردم مومن نیستند تا درک کنند!

دوم اینکه کلمه‌ی عزیز به معنی شکست ناپذیر است، یعنی خداوند نسبت به آنهایی که در حال توطئه هستند و ایمان نمی‌آوردند شکست ناپذیر است.

سوم اینکه با توجه به اینکه در مورد پیامبر و پیروانش صحبت می‌کند، نسبت به آنها رحیم و مهربان هست.

(این دو آیه در پایان هر سیاق، نسبت به قوم کافر، و نسبت به پیامبر و مومنانش تکرار می‌شود)


نکته: رودر رویی با قومی کافر...

دقیقا مثلِ وضع موجود که امام زمان برای ایمان آوردنِ ما، دور از جانِ عزیزشان، از غصه می‌خواهند... (نعوذ بالله)


سیاق دوم: (آیه ۱۰ تا ۶۸)

مربوط به حضرت موسی که داستان بنی اسرائیل و فرعون را مطرح می‌کند که بنی اسرائیل با بهانه‌هایشان، حضرت موسی را اذیت می‌کردند و در نهایت حضرت موسی از دریا فرار کرد و قوم فرعون در آب غرق شدند... و در آخر با دو آیه‌ای که گفتیم سیاق به پایان می‌رسد.


نکته: مردم فراموش‌کار نسبت به نشانه‌های الهی و نعمت‌ها، و عذر و بهانه‌های تو خالی...

دقیقاً مثلِ وضع موجود که نعمت‌های الهی دیده نمی‌شود و در عوض به دنبالِ سرابیم!


سیاق سوم: (آیه ۶۹ تا ۱۰۴)

مربوط به حضرت ابراهیم و داستانِ بت‌شکنی و مردمی که بر دینِ آبا و اجدادشان پای‌بند هستند، و ذره‌ای به رسولشان اعتنا نمی‌کنند، و حضرت ابراهیم با مناظره‌ای خداوند را معرفی می‌کند و بت‌های آنها را بی‌خاصیت جلوه می‌کند!


نکته: مردمی که دینشان را از پدر و مادر و اجدادشان می‌گیرند نه خدا و رسول و قرآن...

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود که بیشتر دین از اینترنت و... به دست می‌آید تا منبعِ اصلی!


سیاق چهارم: ( آیه ۱۰۵ تا ۱۲۱)

داستان حضرت نوح با قومی که لجوج بودند و بعد از ۹۰۰ سال فقط ۱۲ نفر ایمان آوردند، و حرفشان این بود که ما به دنبال رسولی نمی‌آییم که اطرافیانش همه اراذل و پست و بی ارزش هستند.

در آخر هم حضرت با پیروانش از طریق جنودِ الهی، از آن سرزمین رفتند و تمامِ زمین را آب گرفت!

چون کافر بودند و نجاستِ کفر، فقط با آب پاک می‌شود!


نکته: دیوانه خواندن و پست شمردنِ پیامبر و مومنانش و منزوی کردنِ آنها...

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود که محرومان، رها و منزوی شدند و متمولان در عرصه‌ی فعالیت هستند!


سیاق پنجم: (آیه ۱۲۳ تا ۱۴۰)

داستان هود و قوم عاد، که این قوم بناها و قصرهایی را می‌ساختند که هیچ چیز به آنها اثر نمی‌کرد جز عذابِ خدا... در حالی‌که سرشار از نعمت بودند و در این نعماتِ خودشان غرق بودند و در عدالت، حقِ همه را زیرِ پا می‌گذاشتند!


نکته: قومی که به گمانِ خودشان ابدی بودند و هیچ آخرتی را برای کارشان متصور نبودند و فکر می‌کردند هیچ‌وقت عذاب نمی‌شوند!

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود که عده‌ای با اختلاس و زد و بند، آخرتشان را به کمترین بها می‌فروشند!


سیاق ششم: (آیه ۱۴۱ تا ۱۵۹)

داستان صالح و قومِ ثمود به این صورت که قوم همیشه در عیش و نوش به سر می‌بردند و مستِ لایعقل بودند و به بدترین نحو، نشانه‌ی خدا را از بین بردند! (پِی کردنِ ناقه)


نکته: این قوم به علت عیش و نوش، دچارِ رفاه زدگی شدند و تمامِ همّ و غمّشان، دو روزه‌ی دنیا بود!

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود که مملکت بخاطرِ رفاهِ عده‌ای به یغما می‌رود!


سیاق هفتم: (آیه ۱۶۰ تا ۱۷۵)

داستان قوم لوط و لواط...

جالبِ توجه اینجاست که این قوم با سنگسار، عذاب می‌شوند و چقدر خداوند زیبا این سیاق را به اتمام رسانده!

چون در اینجا، بحثِ رفاه زدگی و مالِ مردم خوری نیست!! بلکه بحثِ نسل مطرح می‌شود!


نکته: قومی مفسد که تصمیم به آلوده کردنِ نسل‌های بعد داشتند!

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود...!!


سیاق هشتم: (آیه ۱۷۶ تا ۱۹۱)

داستان شعیب و قوم اَیکَه و اینکه این قوم برای به دست آوردنِ ثروتِ بیشتر، نسبت به مردم کم فروشی می‌کردند!


نکته: قومی که حق را به تمامه ادا نمی‌کردند و به مردم کم‌فروشی می‌کردند!

دقیقاً مثلِ وضعِ موجود که ثروت انحصاری شده و دستِ عده‌ای می‌چرخد و بقیه از نعماتِ الهی محروم شدند!


سیاق آخر و نهم: (آیه ۱۹۲ تا ۲۲۷)

می فرماید این قرآن وحی منزل است و توصیفش در کتاب‌های پیشینیان هم آمده؛

ماجرای عذاب، ایمان نیاوردن، نزول شیاطین بر دروغ گویان و ... در این سیاق مطرح شده و در آخر هم گفته شده:

«و انهم یقولون ما لا یفعلون / الا الذین امنوا و عملوا الصالحات...» / آیات ۲۲۶ و ۲۲۷

«به گفته‌هایشان عمل نمی‌کنند مگر کسانی که ایمان آوردند و عملِ صالح انجام دادند...»



+ سوره ی شعرا بسیار با وضعِ موجود شباهت داره!!

از خوندنش دریغ نکنید... 


«والسلام علی من التبع الهدی»



۱۴ نظر ۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۳:۲۵
سوته دلان