" سوته دلان "

دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
  • " سوته دلان "

    دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد

مشخصات بلاگ
" سوته دلان "

سایـه‌ای بیـش نیستیـم...!!

دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۲ ق.ظ

برای کی این موضوع حل شده؟!

«به نام خدایی که جان دستِ اوست»

 

کی می‌تونه به این سوال، جواب بده که اجل مسمّی و اجل معلّق چیه؟

آیا این موضوع برای شما حل شده؟!

 

+ لطفا درکِ خودتون از موضوع رو بگید نه ارجاع به المیزان و نمونه و نور و تسنیم...

 

۹۸/۰۹/۱۱
سوته دلان

نظرات  (۲۵)

۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۸ آقای گوارا

آیه می فرماید " هنگامی که اجلشان رسید یک لحظه عقب و جلوش نمی تونن بکنن " . نمی گه قبل از رسیدن اجل هم امکان عقب و جلو کردنش نیست . وقتی رسید دیگه رسیده و تمام ...

پاسخ:
پاسخ شما قابل تامل بود؛
اینجوری بهش فکر نکرده بودم، ممنون...

۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۷:۳۴ آقای گوارا

فکر می کنم اجل مسمی یعنی اون اجلی که اول خدا برامون تعیین کرده . مثلا گفته تو 80 سال ، اون یکی 60 سال ، اون یکی 100 سال و ... . اما عواملی رو قرار داده که بشر اون رقم رو کم و زیاد می کنه . و در نهایت بعد از کلی کم و زیاد کردن مثلا اونی که ااجل مسمی ش 80 بوده توی 60 سالگی می میره . این میشه اجل معلق . یعنی اجل مسمی اون اجل تعیینی اولیه است و اجل معلق اونیه که با اعمال ما کم و زیادش می کنه در نهایت اتفاق می افته .

پاسخ:
سلام

خب با این تفسیر، چطوری با «لایستاخرون ساعه و لا یستقدمون» تطبیق میدینش؟

سلام خواهر... چیزی که به ذهنم میرسه اینه که واژه مسمی از اسم و سُمُو میاد به معنای نشان دار کردن و یا نامیده شدن... مثل گفتن بسم الله، که ما خودمون رو با نام الله نشان دار میکنیم و میشناسونیم...

البته دوستانی هم گفتن "معین و مشخص" که در اینجا شاید استفاده از اجل مسمی به معنای اینه که این اجل، به نام و وسیله خدا نشان دار و تعیین حتمی شده... 

اجل معلق هم... به صورت معلق وار به دور انسان هست که در صورت گناه و اشتباه میتونه به جای اجل مسمی برای انسان اتفاق بیفته...

اما این بین بحثی هم از جبر و اختیار شد... نگاه من به این مساله به این صورت هست که خدا به انسان اختیار داده برای انتخاب نوع زندگی اش... انسان هر مسیری رو که انتخاب کنه، خدا تهش رو میدونه و برای هر مسیری که توسط ما انتخاب میشه، تهش رو تعیین کرده که شاید به نام جبر از اون یاد بشه... 

انتخاب هر مسیری به اختیار خودمون... تعیین انتهای هر مسیری توسط خدا... 

برای همینه که خدا از هدایت و یا ضلالت مخلوقش از واژه "یشاء" استفاده میکنه... یعنی خواست دوطرفه... وگرنه جایی که میگه من هر کی رو بخوام هدایت و هر کسی رو بخوام گمراه میکنم که عدالت خدا زیر سوال میره(البته با عرض پوزش خواهر... اگه شاید بی‌ربط با موضوع شد) 

 

پاسخ:
سلام مهدیه جان

چقدر خوب واژه‌ی مسمی و معلق رو تشریح کردی؛
اینکه مرگ رو نشان دار از طرف خدا قرار دادی البته با توجه به معنای تحت‌اللفظی...

اما حالا که بحث جبر و اختیار رو مطرح کردی، طبق آیات اول سوره انسان که «انا هدیناه السبیل، اما شاکرا و اما کفورا» میگیم خدا اختیار داده که چطور زندگی کنیم و با اعمالمون، اجل معلق سراغمون بیاد یا مسمی!
اما پس این وسط تکلیف مقدرات شب قدر و مقدرات سالیانه‌مون چی میشه؟!
مگر نه اینکه تعداد نفس کشیدنمون هم مقدر شده؛ پس چطور میشه گفت اجل معلق دست خدا نیست و بشر با اعمال اختیاریش رقم زده؟!

این سوال‌هاست که برام حل نشده‌س و امیدوارم به بیراهه نبرتم!

۱۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۰۰ س _ پور اسد

سلام و خداقوت... 

- تم بحث از این جهت که اعتقادی و لازم التحقیق است بسیار هدفمند تبیین شده و البته مشاهده ومطالعه نظرات اعزهء همراه که غالبا" متدین و مومن نیز هستندراه را بر بیان مجدد برخی نظرات و عقاید جاری می بندد و پاسخهای سنجیده سرکارعالی که در انتهای آن جایی برای ادامه و تشویق نظر دهنده برای ادامه بحث می گذارد از نکات جالب این گعدهء اعتقادی ه مناسب و بجا بود.

- اما چیزی که دنبالش هستید بنظرم همانطور که در پاسخ به کامنت کاربر"مرد@" هم اشاره فرمودید ؟ اعتقاد و استناد به مسئلهء "بداء(تغییر و دگرگونی در تصمیم و تبدیل راءیی به راءی دیگر ازجانب ذات اقدس الله)" هست ؛ که کاملا" مسئله را از حالت تحقیقی و استنتاجی به یک مسئلهء "تعبدی" تبدیل می کند. 

- عجالتا" آنچه شخصا" برداشت کردم این بوده که طی مسیر عادی زندگی و اصطلاحا" "آهسته برو؛آهسته بیا که گربه شاخت نزنه"که در عرف مصطلح شده ؛به اذن الله به اجل مسمی ختم خواهد شد"والله اعلم"

- و طی مسیر زندگی توءام با عمل وتجری به نواهی و پرهیز از معاریفی که شامل عدم رعایت قوانین عرف و شرع در انجام اعمال پر خطر نیز می شود؛ لامحالا" به اجل معلق ختم خواهدشد. ذکر این نکته را لازم می دانم که به تصریح آیه 2 سوره انعام  "اجل مسمی" تنها نزد  و در اختیار خداونداست ؛ ولی محتمل است که اجل معلق وابسته به اعمال و بی مبالاتی های خود شخص مخلوق بوده باشد. "ن ش"

وفقکم و ایانا

پاسخ:
علیکم السلام

اتفاقاً جالبی ماجرا برام اینجا بود که تقریبا نظرات متفاوت بود نه از نظر اعتقادی که از نظر نوع بیان و فهمی که برای هرکس ایجاد شده، به همین خاطر نظرات متنوعی حداقل برای من در اینجا به یادگار موند.
مسلماً از نگاه و نظر همیشه پربار شما هم استقبال میکنم.

بله؛ تنها مساله‌ای که شاید و حتما میشه بهش استناد کرد همون تعبدی و پذیرش موضوع بداء هست، وگرنه به نظرم تو این مسائل که آخرش به جبر و اختیار و قضا و قدر ختم میشه، سرانجام خوبی نخواهد داشت، ولی به عنوان یه مساله‌ی ابتدایی (منظورم از ابتدایی، صرف تولد و مرگ هست) خیلی جای مطالعه و تفکر و بحث داره...
و خداوند تا حدی درش رو باز گذاشته و الا که آیه نازل می‌کرد « و یسئلونک عن الموت، قل کل من عندالله!) و خیال مارو راحت میکرد.
اما چون پرده‌ حجاب فکری و قلبی مارو گرفته نمیشه خیلی بهش ورود پیدا کرد.

در کل نظر شخصی شما در مورد اجل معلق و مسمی هم برام جالب و نگاه جدیدی بود که ازش استفاده کردم. البته بازم میگم نه نگاه اعتقادی که نگاهی از جوانب مختلف به مسئله‌ی مرگ...

در آخر هم فقط از خدا می‌خوام مرگی که ازش راه گریزی نیست رو برای همه‌مون ( البته ان‌شاءالله بعد از ۱۲۰ سال عمر باعزت و برکت و سلامتی) در نماز و روزه، دعای کمیل، حج، و اصلا در راه حسین قرارداده...

ممنون بزرگوار بابت نظر پرباری که برای بنده لطف کردین و نوشتین؛
استفاده کردم

در پناه حق

۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۴:۲۷ جناب منزوی

سوته دلان گرامی، مطالب وبلاگتون برام جذابه و شرکت کردن تو این بحث برام افتخار بود. اگه به جواب قطعی و حتمی رسیدید بنده رو فراموش نکید.

عاقبت بخیر بشید ان شاءالله

پاسخ:
لطف دارید بزرگوار؛
چشم، اگه به‌ جمع‌بندی رسیدم شما رو هم در جریان میذارم و متقابلاً این خواسته‌ی بنده هست که اگر مطلب بیشتری خواستین عرضه کنین، با جان و دل پذیرا هستم.

در پناه حق باشید ان‌شاءالله...

۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۲:۳۸ جناب منزوی

:)

اونطور که شنیدم اهل بیت عمر طولانی دارند و نمی میرند الا به خون، مثلاً میگن صدقه عمر رو طولانی میکنه، عملاً اگه شخص عمرش ۷۰ سال باشه (از نوع حتمی) با صدقه دادن عمرش بیشتر میشه (از نوع معلق) یه جور برنامه ریزیه :) گرچه عمر در هرنوعش دست خداست.

میشه گفت شهادت از نوع اجل معلقِ و از الطافِ خداونده که به هر بنده ای داده نمیشه :)

پاسخ:
میدونید چیه اینا رو شنیدیم ولی وقتی آیات رو میخوام با هم تطبیق بدم، مغزم سوت میکشه!
آخرشم میگم عمر که دست خودشه پس این اجل معلق و مسمی چیه!
نمیشه تو این مسائل هم خیلی ورود پیدا کرد چون آخرش آدم به بیراهه میره، بسکه مسائلش غامض و پیچیده‌س!

یه بار یکی می‌ره پیش آقای بهجت میگه جواب اینو بده میخوام برم سخنرانی کنم، آقا میگن بیا تا برات توضیح بدم، دوباره اون شخص میگه نه کوتاه بگو، دیرم شده عجله دارم!
آقا هم میگن: گفتم بیا بشین تا توضیح بدم، تا سه بار این اتفاق میفته، آقا میگن، جوون! این بحث ۱۰ دیقه ۲۰ دیقه نیست که! یه عمر باید بخونی و تفقه و تفحص بشه تا فهمیده بشه...
حالا شده حکایت من؛
باید خیلی بیشتر بخونم تا بفهمم، البته خدا کمک کنه در فهمش و اینکه دست شیطان کوتاه باشه از حاشیه و به یغما رفتن ان‌شاءالله...

به هرحال ممنون که تو بحث شرکت کردین،
بعضی سوالاتم رو تو جواب شما دیدم و استفاده کردم.

۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۱:۰۰ شنگول العلما

سلام 

خداوند رب العالمین است. 

می داند که اگر فلان موقع فلان پیامبر را ببرد تاثیر بهتری می گذارد. 

حضرت علی ع خیلی در زمان پیامبر ص ابراز وجود نمی کردند. بعد از پیامبر ص خطبه ها ی عمیق پیدا شدند. خورشید می رود خورشید دیگر برایمان پیدا می شود. 

خداوند نعمت را نمی گیرد این مردم زمان پیامبر ص بودند که این نعمت وجود ایشان رو از خود گرفتند. 

گناهکار دو حالت دارد اگر بر قلبش مهر زده شد رها می شود. ممکن است عمرش طولانی و به وسیله او بقیه مورد آزمایش قرار می گیرند. 

قاتل و مقتول کافر هر دو در بهشتند. 

ممکن است عمرش کوتاه شود تا ضرر کمتر به مومنین وارد شود. 

بستگی دارد رحمانیت خدا شامل شود یا رحیمیت عملکرد مومنین مهم است. که خداوند به ظالم عمر طولانی یا کوتاه بدهد. 

یک سری گناهان هم

هست که جذب اجل معلق می کند و عمر کوتاه می شود. 

 

رب العالمین یعنی همین. تنها عملکرد خود شخص هم نیست خداوند همه را تربیت می کند بعضی وقتا لازم است فلانی زودتر به بهشت برود تا بقیه با داغ عزیز امتحان شوند. 

خداوند به همان اندازه که عمر و استعداد می دهد به همان اندازه انتظار دارد. پس عدالت زیر سوال نمی رود. 

یک مدل توضیح دادم معلم و شاگرد. که علم معلم برای شاگرد تولید جبر نمی کند خداوند می داند که ما با اختیار خود چه کارهایی می کنیم و چه انتخاب داریم و اجل تعیین می شود قسمت اختیار عملکرد ما قسمت جبر قوانین عالم و رب العلمین زمان اجل را تعیین می کند. این می شود امر بین الامرین. بین جبر و اختیار. 

 

 

پاسخ:
سلام

شاید تنها چیزی که بتونم متصور بشم اینه که خدا برای هرکسی چند اجل مسمی تعیین کرده!
مثلاً برای من در ۵۰ سالگی و در ۶۰ سالگی؛
اگر راه درست رو برم پیمونه‌ی عمرم پر میشه و به ۶۰ میرسه! در غیر اینصورت اجل معلق در ۵۰ سالگی بخاطر کردار اشتباهم با اجل مسمی تلاقی پیدا می‌کنه و عمرم کم میشه...
شاید اشتباه فهمیدم، شایدم درست ولی نمی‌تونم بیان کنم...

به هرحال ممنون از وقتی که گذاشتین و در بحث شرکت کردین؛
استفاده کردم

سلام

همین که این بحث من رو به فکر فرو برد و رفتم ببینم اساسا معنای این دو چه تفاوتی با هم دارن و ... این خودش واقعا جای شکر و  تشکر داره.

 

و اما بعد؛ 

اولا فکر میکنم این موضوع شما عین تمییز جبر و اختیار از همه، چی جبره، چی اختیار!

 

ثانیا بعضی مباحث اصلا نمیشه حسی بهش ورود کرد یا نتیجه گرفت، باید استناد کرد، و اگر جایی هم حسی بخوایم جا بندازیم قاعدتا مستند باید باشه، پس ناچاریم مراجعه کنیم.

 

ثالثا واژه هایی مثل ساعه و یوم و از این قبیل خیلی شبیه اون چیزی نیست که ما تو ذهنمون داریم، ساعت خدا یوم خدا و از این قبیل عموما یک پروسه است و یک جریانه متصل به همه که در قالب یوم و ساعت میاد. یعنی اگر خدا از یوم حرف میزنه منظور این یوم 24 ساعته ما نیست و ساعت هم به همینطور... مقیاس ها و معیارهای حضرت حق با ما متفاوته لااقل درکش کمی متفاوته.

 

رابعا چرا اجل رو مترادف مرگ تعریف میکنیم؟؟! اجل به نظر معنای دیگه ای داره، مهلت دادن معناش میتونه باشه و ...

 

خامسا، به این آیه توچه کنین: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ؛  چند تا نکته داره این آیه:

الف: اجل جعل و اراده نشده و قضا شده در حالی که داریم اذا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ؛ یعنی وقتی امری قضا میشه یه بخشه، اون وقتی که قول کن داده میشه فیکون میشه هم یه بخشه دیگه است، این دو ممکنه از هم جدا باشن، یعنی قضای امر مقدمه باشه و یکون شدن اون امر هم نتیجه که ضرورتا در یک مرحله و بلافاصله نمیتونه اتفاق بیافته و مستلزم گذشت زمان و طی مراحلیه

 

ب: بعد از اینکه اجل قضا میشه، اشاره شده اجل مسمی ش نزد خودشه!

ب مکرر: چرا اجل مسمی شده و اجل معین نشده!؟ تفاوت مسمی با معین چیه؟؟

 

ج: این وسط یعنی عجل غیر مسمی هم داریم لابد درسته؟ اجل مسمی اش نزد خودشه و غیر مسمی ش حالا ترتیباتی داره که بعدا ممکنه بیان بشه

 

د: زیبایی آیه تو جریان آیه است، میفرماید: او کسی است که ما رو از خاک آفریده و سپس مهلت ما رو تعیین و مقرر کرده، یعنی اول خلق میکنه بعد مهلت میده، عین وقتی که گوشی موبایل رو روشن میکنیم و باطری صددرصد شارژ داره و بهمون پیغام میده مثلا 48 ساعت بازی کار میکنه...

 

(شانسی مثال خوبی به ذهنم رسید، میتونیم مسمی رو به درصد شارژ باطری موبایل گوشیمون تعریف کنیم و اجل معلق ور به استفاده بیش از حد گوشی که باعث کم شدن باطری به شکل غیر طبیعیش میشه یا اگه مثلا ذخیره باطری رو بزنی میتونیم مدت زمان بیشتری با گوشی کار کنیم. )

 

اجل میزان شارژ اون باطریه، که با استفاده ازش تموم میشه حالا زودتر یا دیرتر که به استفاده ما مربوطه؛ پس اجل و مهلت 100 درصدی یا به قول یکی از دوستان ظرف نعمت تعیین شده و میزان و معیار مصرف میشه چیز دیگری ... 

 

+ چقدر خوبه این موضوع رو مطرح کردین خوب تونست سر صبحی ذهنمون رو درگیر خودش کنه خدا بهتون اجر بده

پاسخ:
سلام
ممنون از شما بابت توضیح مبسوطی که دادین، ازش استفاده بردم، مخصوصاً مثالتون در مورد باطری گوشی...

اول؛ بحث جبر و اختیار که مشخصه، ما زندگی‌مون بر محور جبر هستش و یه مقدارِ کم هم اختیار داریم در زندگی و اون اختیار هم جزء مقدرات و از پیش تعیین شده‌س!

دوم؛ اجل درسته در معنای لغوی، مهلت هستش ولی در کلام مهلت تعیین شده هستش که بر مرگ تلقی میشه.

ج؛ مشکل من دقیقاً با همون اجلی هست که گفتین، یعنی اجلی غیر اجل مسمی و برام هضم و درکش سخته.
حرفم اینه وقتی آیه به عینه میگه مرگ جلو و عقب نمیفته، پس چطور با کار نیک مثل صدقه و صله رحم و دعای والدین، مرگ عقب میفته!
تنها جوابی که برای ارضای ذهنم میتونم بدم، همون بَداء هستش و اینکه تغییرپذیره!
خدا عینا در قرآن میگه به گناهکاران مهلت میده و عمرشون طولانی میشه! در حالی که احادیث میگن با کار نیک عمر طولانی میشه!
جمع بین این دو برام سخته و گیجم کرده!
و هرچی در موردش میخونم بدتر میشه...
خدا کنه کسی مثل من با این پست درگیری ذهنی براش ایجاد نشده باشه!

+ ممنون که تو بحث شرکت کردین و راهنمایی کردین؛
استفاده کردم...


۱۱ آذر ۹۸ ، ۲۳:۴۳ آقای مهربان

این که خدا به گناهکارا مهلت بیشتری رو میده از کجا میگید؟

برعکسش گناهایی رو داریم (مثل عاق والدین ) که اجل رو شدیدا جلو می اندازه !

بعدا نوشت:

الان که بقیه نظرات و پاسخ ها رو خوندم، چیزی که هست اینه که انگار عمر طولانی رو یه فضیلت گرفتید و انتظار دارید ادمای خوب داشته باشنش. در صورتی که اینطوری نیست.


عقب جلو افتادنش هم بر اساس همون قانون محو و اثبات هست که توی قران اومده : یمحو الله ما یشاء و یثبت (39 رعد )

پاسخ:
+ وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ/ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ. (۱۸۲ و ۱۸۳ سوره اعراف)

+ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً. (۱۷۸ سوره آل عمران)

عمر طولانی رو فضیلتی به معنای برتری شخص و البته بار منفی که ازش فهمیده میشه نگرفتم، اما خب دعا برای طول عمر کم نداریم.

اما در مورد نظرات، اتفاقا حرف بنده کاملا برعکسه!
من میگم که اگه صرف صدقه و صله رحم و دعای والدین باعث طول عمر بشه که، پیامبر از همه بیشتر مستحق عمر طولانی‌تری بودن! و یا ائمه...
من نمی‌تونم این رو درک کنم که وقتی عمر من نه تاخیری درش هست نه تعجیل طبق نص صریح قرآن، پس چطور تو روایات و تفاسیر به اسم اجل معلق تعریف شده که عمر طولانی میشه! و یا با گناه و عاق والدین و ترک صله رحم و... کم میشه!

سوالم اصلا جنبه انکاری نداره، واقعا برام قابل درک نیست...

۱۱ آذر ۹۸ ، ۲۰:۲۰ شنگول العلما

سلام 

به نظر من این طوره که خداوند می داند که ما چه شیوه ای در پیش می گیریم و با توجه اینکه می داند اجل ما تعیین می شود. 

می داند که صله رحم و... می کنیم و اجل را در فلان موقع قرار می دهد. 

می داند که فلانی زنا می کند و اجل معلق و ناگهانی را فلان موقع  قرار می دهد. 

 

اما دانستن خدا ربطی به جبر ندارد مثل اینکه معلمی می داند فلان شاگرد خوب است و اول می شود از قبل هدیه برایش می خرد. 

پاسخ:
سلام

رفتید سر اصل مطلب!
تطبیق مرگ با قضا و قدر و جبر و اختیار حداقل برای من قابل هضم نیست!
خیلی درکش برام سخته!

یه سوال!
پیامبر که اسوه حسنه بود، چرا عمرش کوتاه بود، ولی خدا به گناهکاران عمر طولانی میده؟!
این چطور با روایات جمع میشه؟!
به تبع پیامبر، ائمه هم تو جزئی از سوالم هست...

نمی دونم

پاسخ:
لاادری، نصف العلم؛
نمی‌دانم، نصفی از علم است...

البته قبل نظر گذاشتن، نظر آقای مهربان رو ندیده بودم.

پاسخ:
جوابم به ایشون برای مطلب شما هم صدق میکنه...

سلام

مثال می زنم کامل نیست و نقص داره اما برای قرابت به ذهن خوبه.

یه المپیادی رو تصور کنید، این آدم بدون کنکور می تونه بره دانشگاه. یعنی قطعیه براش. قانونه که المپیادی بدون کنکور میره دانشگاه.

اما یه دانش آموز عادی، با طی فرآیندی می تونه کنکور قبول بشه. یعنی پشتش یه عمل و تلاش خاص هست.

 

اولی رو میشه گفت اجل مسمی، برای هرکسی از موقع تولدش مشخصه چه زمانی می‌میره.

اما این وسط قوانینی وجو داره که می تونه این زمان رو عقب جلو بندازه.

مثلا صله رحم عمر رو طولانی میکنه و اجل رو به تأخیر میندازه. مثلا کشی اجل مسمی اش رسیده، اما خدا به خاطر این عمل اونو به عقب میندازه.

یا بداخلاقی جدی با پدر مادر عمر رو کوتاه می‌کنه.

به عبارتی متغیر تغییر زمان اجل مسمی عمل ماست که می تونه جلو یا عقب ببردش.

 

پاسخ:
سلام

تمام این تعاریف و مثالها برای اجل معلق درست، اما خداوند در قرآن فرموده مرگ نه تاخیر داره نه تعجیل؛
این مثال‌ها با آیات قرآن چجوری جمع میشه؟!

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۸:۱۶ جناب منزوی

حتمی از این باب که میگن مرگ طبیعی و معلق از باب اتفاق، عاملی که باعث فوت بشه، مثل تصادف و از این قبیل

پاسخ:
یعنی ائمه که شهید شدن اجل حتمی نبوده؟!

سوالام هی بیشتر میشه! 

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۷:۰۳ آقای مهربان

یه جورایی بله :)

امام صادق علیه السلام فرمودند: مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجالِ وَ مَنْ یَعِیشُ بِالإِحْسانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالأَ عمارِ؛ آنها که بر اثر گناه مى میرند از آنها که با مرگ طبیعى از دنیا مى روند بیشترند!، و آنها که بر اثر نیکوکارى عمر مى کنند از آنها که با عمر طبیعى زندگى مى نمایند زیادترند

پاسخ:
موضوع اینه که من نمی‌تونم بین اجل معلق و حتمی طبق آیات جمع‌بندی کنم!
ذهنم روشن نیست، مخصوصاً که بخوام با قضا و قدر تطبیق بدم!
طبق سنت امهال و استدراج، خداوند به گناهکاران مهلت بیشتری میده که با این حدیث امام صادق جور در نمیاد.
برا همین برام حل نمیشه مرگ با اجل معلق!

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۵۰ اقای ‌ میم

نمیدونم چی بگم والا

پاسخ:
ممنون از مشارکتتون تو بحث؛
کاش این مسأله حل بشه یکبار برای همیشه، حداقل برای خودم...

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۴۸ اقای ‌ میم

شاید خدا نسبت به اون بنده اش ناامید میشه و میگه این فایده ای نداره دیگه زنده موندنش

پاسخ:
با این تفسیر، یعنی خدا نعوذ بالله زیرآب حرف خودش رو میزنه!

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۲۱ آقای مهربان

سلام

خدا برای هر کسی یک میزانی رزق(خوراکی منظورمه )، نَفَس و عمر تعیین کرده و با تموم شدن این ها اجل مسمی آدم فرا میرسه.

فقط تا اون موقع ممکنه ادم یه کار بدی بکنه که دچار اجل معلق(بیماری و تصادف و ... ) بشه و قبل از رسیدن اجل مسمی میت بشه و البته با صدقه و بقیه کارایی که گفتن میشه خودمون رو از این اجل معلق حفظ کنیم.

یک سنت دیگه هم که خدا برای عالم قرار داده، سنت محو و اثبات هست. مثلا من اجل مسمی ام فلان مقداره، بعد صله رحم میکنم، همون اجل مسمی طولانی تر میشه.

یه همچین چیزی

سعی کردم خیلی کوتاهش کنم !

پاسخ:
سلام
با این تعریف شما که با صله رحم و صدقه، عمر طولانی میشه، یعنی مثلاً اگه من براساس اجل مسمی قراره ۵۰ سال عمر کنم، با صله رحم ممکنه ۶۰ سال عمر کنم؟!

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۸ اقای ‌ میم

من از یکی از اقواممون شنیده بودم که یه اجل حتمی داریم یه اجل معلق

اجل حتمی یعنی برای فرد تعیین شده 52 سالگی قراره فوت کنه و هیچکس هم نمیتونه جلوش رو بگیره ولی اجل معلق یعنی اجلی که زودتر از اجل حتمی اتفاق میوفته

یه چیزی تو این مایه ها

پاسخ:
پس تکلیف اجل حتمی چی میشه که تغییر ناپذیر هست! چی میشه که آدم به اجل معلق می‌میره؟

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۲ دچارِ فیش‌نگار

اجل معلق مثل یک دکمه ای هست که به لباس آدم دوخته شده؟

پاسخ:
یعنی ممکنه فردی به اجل معلق بمیره؟

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۳:۴۰ دچارِ فیش‌نگار

اجل مسمی یک اجل معلق است؟

پاسخ:
مگر نه اینکه خدا فرموده: « لایستاخرون ساعه و لا یستقدمون»
پس اجل معلق چیه؟!

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۲:۳۸ اقای ‌ میم

چی هستن اصلا:)

پاسخ:
سوال بنده هم همینه!


بیست و یک سال پیش افتادم و ضربه بدی خورد توی شکمم

فشارم رسید به 5 

حدرد یک ماه بستری شدم و جراحی

ولی نمردم 

بعد از زنده موندنم اتفاق های خوبی نیفتاد 

خرابکاری هام خیلی زیاد بود 

و هست 

گاهی میگم اون اجل معلقم بود، و کاش همون موقع می مردم 

پاسخ:
دور از جونت؛
ان‌شاءالله ۱۲۰ سال عمر باعزت و برکت و شاد نصیبت باشه...

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۲:۳۰ جناب منزوی

سلام

سوالتون سخته :)

انطور که اطلاع دارم اجل به معنای مهلته، مسمی هم به معنای حتمی و معلق هم به معنای مشروط یا غیر حتمی.

پاسخ:
سلام
برای خودمم سخته!
خب این شد ترجمه، حالا فرقشون چیه؟

۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۲:۲۷ اشکان ارشادی

سلام 

خوب خودت گفتی که به المیزان و اینها جوابگوی شما نباشیم.

اجل مسمی را اصلا نشنیده ام در گفتار محاوره. 

ولی اجل معلق را بارها شنیده‌ام. 

مثلا میگند : مثل اجل معلق آمد روی سرمان. 

و یا آقا زود باشید ، الان مثل اجل معلق پیدایش میشه. 

احتمالا اشاره به فرا رسیدن اجلی دارد که همیشه همراه آدمیست ، و در گفتار محاوره تمثال آدمی پیدا می‌کند. 

بیشتر نمیدانم. 

پاسخ:
سلام
خب اینها که شما گفتین، مصداق محاوره‌ای بشر هستش نه تعریفی از معلق و مسمی؛
با این حال ممنونم از حضورتون در بحث...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">