" سوته دلان "
دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـهات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
سوره ی قیامت، یکی از سوره های عجیب هستش، این سوره در کل از دو سیاق (پاراگراف) تشکیل شده، سیاق اول آیات 1 تا 35 و سیاق دوم آیات 36 تا 40...
اما عجیبیِ این سوره از این جهت هستش که وسطِ یه بحثِ مهم درباره ی معاد، یه نکته ی اخلاقی خطاب به پیغمبر داره...
و دومین نکته ی عجیبش اینه که درسته دو تا سیاق داره، اما هردو سیاق از دسته های مختلف تشکیل شدن که ضمنِ سوره مشخص میشه...
و نکته ی سوم اینکه این سوره از ترتیب و فرمتِ خاصی برخوردار نیست و ما خودمون باید این کار رو مرحله به مرحله انجام بدیم...
اینکه هر سوره سیاق بندی میشه به این معنی نیست که سوره تکه پاره هستش، نه؛ سوره کلا از یک سیاق تشکیل شده و ما برای فهمِ بهتر باید به چند سیاق تقسیم کنیم تا جاهایی که غیرِ مرتبط با هم هستن، ارتباطشون با هم مشخص بشه و دستِ آخر یه جهتِ هدایتی از سوره روشن بشه...
و اما تدبر سوره ی قیامت...
و اما جوابِ پستِ قبل:
در سوره ی مدثر، آیه ی 6، خطاب به پیغمبر اینجوری مطرح شده که:
«و لا تمنن تسکتثر / بر من منت مگذار و عملت را بزرگ مشمار»
یعنی یه جورایی خطابِ مستقیم به پیغمبر شده که حواست جمع باشه!
چیزی که خیلی موردِ سوال هست اینه که چرا خداوند فقط به پیغمبر و ائمه، عصمت عطا کرده!!
و این یه جورایی به دور از عدالتِ خداست، و اگر خداوند به ما هم عطا می کرد، ما هم یا امام می شدیم یا پیغمبر!!
اما جواب اینه که عصمت اکتسابی هستش...
یعنی خداوند یکسری فرمول تعیین کرده که هرکی بهش عمل کنه میشه معصوم!
پیغمبر از اول دارای عصمتِ وحیانی و رسیدن به نبوت نبود، ولی این رو در خودشون ایجاد کردن...
حالا هرکدوم از ماها اگر در حدِ پیغمبر خودمون رو عاصم کردیم و حاضر شدیم آزمایشاتِ پیغمبر و خاندانِ پیغمبر رو تحمل کنیم، ما هم معصوم میشیم!!
یعنی پیغمبر، ضمنِ اینکه خودش رو به درجه ی عصمت رسوند، فتنه هایی متناسب با درجه ش نصیبش شد!!
اما ما درجه ی پیامبر رو میخوایم بدونِ آزمایش شدن از جانبِ خدا، چون ظرفیتش رو نداریم...
اما در موردِ اینکه چرا پیغمبر موردِ خطاب قرار گرفته، بخاطرِ همین هستش که عصمت با قرآن ایجاد میشه...
یعنی پیغمبر در سایه ی قرآن قرار گرفته که معصوم شده و گرنه که خودِ معصوم گفتن اگر حرفِ ما با قرآن منافات داشت اون رو به دیوار بکوبید!!
و اما مهم ترین مساله اینکه اگر پیغمبر یا معصوم، جایی در قرآن یا دعا استغفار کردن، نه به این معنی هستش که گناه کردن و نه به این معنی هستش که دارن برای مردم استغفار میکنن و نه به این معنی که به در گفته میشه تا دیوار بشنوه!!
بلکه به این استغفار فقط دفعی گفته میشه...
مثلاً ما دائما از خدا میخوایم که عاقبت بخیر بشیم!
اما این به این معنا نیست که دچارِ آزمون و خطا نشیم...
معصومین هم دائماً استغفار میکردن تا خداوند اونها رو از خطا و گناه در امانِ خودش حفظ کنه و بلاها از اونها به بهترین نحو دفع یا رد بشه...
بخاطرِ همین استغفار میکردن...
(انشالله برای کاملِ شدنِ این پست، تدبرِ سوره ی مدثر در اولین فرصت نوشته میشه)
سوته دلان نوشت:
«ولادتِ معصوم ترین معصومِ عالم، حضرتِ محمد ص بر شما مبارک»
«والسلام علی من التبع الهدی»
این مطلب نه در موردِ اتفاقاتِ اخیرِ فضای مجازی هستش که به جز افشای فاحشه چیزی نیست!!
نه در موردِ عید الزهرای ساختگیِ لعن و نفرین هستش که افراطیونِ مذهبی به اندازه ی لازم در موردش می نویسن!!
نه در موردِ ولایت و غیبت هستش که عاشقانِ حضرت در موردش می نویسن و من کجا و نوشتن از صاحب الزمان کجا!!
نه در موردِ شبِ یلدا هستش که عاشقانِ ایران و تمدنِ 5000 ساله به اندازه ی کافی در موردش می نویسن!!
و نه حتی در مورد آلودگی هوا و رکود اقتصادی و پایین اومدن قیمت نفت که منتقدین و متفقین در موردش می نویسن!!
این پست فقط به یه سوال اختصاص پیدا می کنه که در حقیقت ارتباطش با پستِ بعدی مشخص میشه!!
اونم این سوال که چرا خداوند در بعضی از آیات، پیغمبر رو موردِ خطاب و توبیخ و یا تذکر قرار میده؟!!
مگر نه اینکه پیامبر معصوم هستش و خاتم و عزیز کرده ی خدا...
پس چرا این اتفاق در قرآن میفته؟!!
آیا این بهانه ای برای خرده گرفتنِ معاندان به پیامبر و اسلام نیست؟!!
لطفاً هرکی جوابِ این سوال رو میدونه توضیح بده... ممنون
سوته دلان نوشت:
بی تو به سر نمی شود / شب که چنین سحر شود...
خدایا به حقِ تنها بهانه ی آفرینشِ این عالم؛ شب های یلدایی اش را سحر کن...
«والسلام علی من التبع الهدی»
سوره ی مزمل هم در حقیقت در رابطه با دانلود هستش؛ دانلودِ الهی...
قبلاً از طولانی بودنِ پست عذرخواهی میکنم؛
از اولِ محرم به بعد، از خیلی افراد می شنیدم که می گفتن امام حسین ع، مارو قابل ندونسته که بطلبه...
تا اینکه هفته ی پیش از همین افراد شنیدم که برای اربعین دارن میرن کربلا...
و همون جمله رو به نحوی دیگه تکرار میکردن که بالاخره طلبیده شدن و به زعمِ خودشون قابل شدن!!
شاید خیلی ناخواسته این حرف رو میزدن ولی مگه هرکی دعوت میشه به این معنی هستش که قابلِ و بقیه قابل نیستن...!
یعنی اگر یه رفتگر که خرجِ زندگی و شهریه ی بچه های دانشجوش رو با زحمت در میاره و نمی تونه به کربلا بره، دیگه پیشِ امام حسین قابل نیست!!
کی میتونه قابلیتِ آدما رو تعیین کنه جز خداوندِ رحمان؟!
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
تقدیم به سالارِ شهیدان؛ حضرتِ اباعبدالله الحسین ع به امیدِ گوشه ی چشمی:
"ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا"
آیا چنان گمان میکنی که آنچه بر اصحابِ کهف و رقیم، از آیاتِ ما گذشت، شگفت انگیز بود؟! / سوره کهف، آیه 9
سوته دلان نوشت:
امیدوارم بین الحرمین در تقدیرِ همه تون نوشته شده باشه...
حقیر رو هم خواهشاً از دعاتون بی نصیب نذارین...
«والسلام علی من التبع الهدی»