دفعِ بلا...
و اما جوابِ پستِ قبل:
در سوره ی مدثر، آیه ی 6، خطاب به پیغمبر اینجوری مطرح شده که:
«و لا تمنن تسکتثر / بر من منت مگذار و عملت را بزرگ مشمار»
یعنی یه جورایی خطابِ مستقیم به پیغمبر شده که حواست جمع باشه!
چیزی که خیلی موردِ سوال هست اینه که چرا خداوند فقط به پیغمبر و ائمه، عصمت عطا کرده!!
و این یه جورایی به دور از عدالتِ خداست، و اگر خداوند به ما هم عطا می کرد، ما هم یا امام می شدیم یا پیغمبر!!
اما جواب اینه که عصمت اکتسابی هستش...
یعنی خداوند یکسری فرمول تعیین کرده که هرکی بهش عمل کنه میشه معصوم!
پیغمبر از اول دارای عصمتِ وحیانی و رسیدن به نبوت نبود، ولی این رو در خودشون ایجاد کردن...
حالا هرکدوم از ماها اگر در حدِ پیغمبر خودمون رو عاصم کردیم و حاضر شدیم آزمایشاتِ پیغمبر و خاندانِ پیغمبر رو تحمل کنیم، ما هم معصوم میشیم!!
یعنی پیغمبر، ضمنِ اینکه خودش رو به درجه ی عصمت رسوند، فتنه هایی متناسب با درجه ش نصیبش شد!!
اما ما درجه ی پیامبر رو میخوایم بدونِ آزمایش شدن از جانبِ خدا، چون ظرفیتش رو نداریم...
اما در موردِ اینکه چرا پیغمبر موردِ خطاب قرار گرفته، بخاطرِ همین هستش که عصمت با قرآن ایجاد میشه...
یعنی پیغمبر در سایه ی قرآن قرار گرفته که معصوم شده و گرنه که خودِ معصوم گفتن اگر حرفِ ما با قرآن منافات داشت اون رو به دیوار بکوبید!!
و اما مهم ترین مساله اینکه اگر پیغمبر یا معصوم، جایی در قرآن یا دعا استغفار کردن، نه به این معنی هستش که گناه کردن و نه به این معنی هستش که دارن برای مردم استغفار میکنن و نه به این معنی که به در گفته میشه تا دیوار بشنوه!!
بلکه به این استغفار فقط دفعی گفته میشه...
مثلاً ما دائما از خدا میخوایم که عاقبت بخیر بشیم!
اما این به این معنا نیست که دچارِ آزمون و خطا نشیم...
معصومین هم دائماً استغفار میکردن تا خداوند اونها رو از خطا و گناه در امانِ خودش حفظ کنه و بلاها از اونها به بهترین نحو دفع یا رد بشه...
بخاطرِ همین استغفار میکردن...
(انشالله برای کاملِ شدنِ این پست، تدبرِ سوره ی مدثر در اولین فرصت نوشته میشه)
سوته دلان نوشت:
«ولادتِ معصوم ترین معصومِ عالم، حضرتِ محمد ص بر شما مبارک»
«والسلام علی من التبع الهدی»