سورهای برای مردگان!
«به نام خداوندِ نفوسِ زنده»
حتما تا به حال دیدین که تو مجالسِ ختم، سورهی شمس تلاوت میشه دیگه؟!
سورهی شمس با ۱۵ آیه تنها سورهای از قرآن هستش که بیشترین قَسَمهارو به خودش اختصاص داده...
و سورهای هست که نه تنها برای مردهها نازل نشده بلکه برای زندههاست تا حداقل این یک جمله رو درک کنن..."حاسِبوا قبل ان تحاسَبوا"
این سوره از ۲ قسمت تشکیل شده:
سیاق ( پاراگراف ) اول از آیه ۱ تا ۱۰
سیاق ( پاراگراف ) دوم از آیه ۱۱ تا ۱۵
سیاق اول:
سیاقِ اول از ۱۱ قَسَم تشکیل شده، اما چه لزومی داشته که خداوند این همه قسم بخوره؟!
مگه ما به خداوندیِ خدا اعتقاد نداریم؟!
پس اگر از همون "ب" بسم الله میفرمود "همانا نفسی که تزکیه کند رستگار میشود" ما قبول میکردیم! دیگه چه لزومی داشته که خداوند این همه قسم بخوره و بعد جواب قسم رو در انتهای سوره بده؟!
کار خداوند اصلاً به این صورت نیست که ۱۱ تا قسم خورده باشه و بخواد سخنوری یا مقدمه چینی کنه تا حواس بندگان رو جمع کنه، چون از همون آیهی اول خدا با بندهها حرف داره و به این صورت نیست که مقدمهچینی کنه و بعد نتیجهگیری!
از آیهی ۱ تا ۶ خداوند به جفتهای عالم خلقت قسم خورده؛
- قسم به خورشید و ماه؛ قسم به خورشید و پَرتواَش و قسم به ماه که از پسِ خورشید میآید.
- قسم به روز و شب؛ قسم به روز که باعث روشنی میشود و قسم به شب که همه جا را میپوشاند.
- قسم به آسمان و زمین؛ قسم به آسمان و کسیکه آن را مهندسی کرد و قسم به زمین که در زیر پا گسترده شد.
در این ۶ قسم کسیکه این ۶ جفت رو آفریده و مهندسی کرده خودِ خداوند هستش...
یعنی خداوند تنها به ۶ موجود قسم نخورده، بلکه به خودش که این عالم رو مهندسی و ساماندهی کرده قسم خورده.
به همین خاطر گفته میشه که خداوند مقدمهچینی نکرده، خداوند؛ خودش اصلِ حرفه نه مقدمه!
حالا خداوند ۶ بار به خودش قسم خورده که فقط بگه: به پیر به پیغمبر اگر انسان نفس خودش رو واکسینه ( تزکیه ) کنه به رستگاری میرسه...
رستگاری یعنی اینکه انسان از درِ جهل و عناد و کفر با خدا در نیاد و به خداوندیِ خدا پی ببره...
در آیهی ۷، نفس (جان) تنها موجودی هست که جفت نداره و به تنهایی در این سوره مطرح شده؛
پس خداوند ۶ بار به خودش قسم خورده که اهمیتِ جان رو نشون بده!!
خداوند به این جان، ۲ خصوصیت اعطا کرده: فُجور و تقوا
در ابتدای خلقتِ جان، از اونجایی که از روحِ خداوند در انسان دمیده شده، پس نفس به صورتِ خودکار دارای اعتداله...
- فجور یعنی پرده دریِ اعتدال؛ یعنی خاک کردن نفس
- تقوا یعنی حفظ پردهی اعتدال؛ یعنی به اوج رسوندن نفس
دیدین بعضی ماشینها وقتی دنده عقب میخوان حرکت کنن، صدای آژیرِ هشدارِ ماشین در میاد؟!
اگر راننده به صدای هشدار توجه نکنه از پشت به جسمِ عقبی برخورد میکنه.
نفس هم به صورتِ خودکار، آژیر داره اما وقتی بعد از یه مدت به خواب بره صدای هشدار قطع میشه!
درست مثل وقتی که دست یا پای آدم خواب میره و سِر میشه و هر ضربهای که به آدم وارد میشه حس نمیکنه، نفس هم به همون صورته!!
یعنی وقتی نفس، توسطِ ما به زور به خواب میره دیگه هیچ فجوری رو حس نمیکنه و تا دفن کردنِ کاملِ نفس پیش میره!
خداوند بعد از اون همه قسم فرموده اگر کسی پردهی اعتدال رو حفظ کنه رستگار میشه و از درِ دوستی با من وارد میشه، اما اگر پردهدریِ اعتدال کنه، از درِ جهل و عناد با من وارد میشه و نفسش رو دفن میکنه!
در آیهی ۷ و ۸ اشاره شده که به جان، فجور و تقوا الهام میشه، اما اختیار هست که انسان رو از غیر انسان جدا میکنه!
حالا انسان کیه؟!
از آدم تا خاتم و همچنین در همهی ابناءِ بشری، دو قوهی فجور و تقوا از بدوِ خلقت الهام شده، اما تمامیِ معصومین به علتِ حفظ پردهی عدالت، فجور رو در خودشون کشتن!
پس لازمهی انسان بودن، دفنِ فجور هستش...
میگن انسان جایز الخطاست، بعدتر هم گفتن انسان ممکن الخطاست!!
اما باید گفت هردو جمله خطاست!!
گناه؛ حرکت عمدی هستش که از افراد سر میزنه در حالیکه خطا غیر عمدی هستش!
هر چیزی که در مخالفت با امرِ خدا انجام بشه گناه محسوب میشه...صغیر و کبیر بردار هم نیست!!
صغیر و کبیر، اصطلاحی برای توجیهِ اشتباهاتِ نفسمون هست!!
در بارگاه خداوند همهی گناهان، کبیر محسوب میشه، پس خودمون رو گول نزنیم!
اینکه بگیم ما که معصوم نیستیم و ممکن الخطاییم هم توجیه و عذرِ بدتر از گناهه...
سیاق دوم:
سیاقِ دومِ سورهی شمس از آیهی ۱۱ تا ۱۵ رو شامل میشه و دربارهی قوم ثمود هستش که ناقه الله رو پِی کردن.
آوردن این مثال بعد از سیاقِ اول به این معنا نیست که خداوند برای رفعِ خستگی از خوانندهها قصهپردازی کرده باشه!
بلکه به این خاطر هستش که قوم ثمود، قومی بودن که بخاطرِ توجه نکردن به آژیرِ هشدارِ نفس به هیچ چیزی رحم نکردن!
یعنی نه تنها که رسول الله رو به عینه میدیدن ولی انکارش کردن بلکه به ناقهالله هم که نشانهی خدا بود رحم نکردن و علتِ همهی اینها دفن کردنِ نفس و از سرِ عناد با خدا در اومدنه...
خداوند هم در آخر میفرماید که از فرجامِ بدِ خاموش کنندههای نفس هیچ خوفی نداره...!!
+ چقدر این روزها وقت داریم برای فکر کردن به فجور و تقوای نفسمون...!
«والسلام علی من التبع الهدی»
اتفاقا خیلی دنبال حسب و حساب میگشتم و دنبال سوره و آیه آن بودم. گاهی نامها را اشتباه میکنم ولی خدا را شکر که جوینده یابنده هست البته با کمک شما.