" سوته دلان "

دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
  • " سوته دلان "

    دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد

مشخصات بلاگ
" سوته دلان "

سایـه‌ای بیـش نیستیـم...!!

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

آنی که نیستم آرزوست!!

تو پستِ قبلی که درباره ی حجاب بود، علنی نوشته بودم که نباید از بعضی مسائل سَرسری و فقط با کپی کردنِ عکس و مطلب از وبلاگِ همدیگه رفعِ تکلیف کرد!!

اما وقتی نگاه میکنم؛ می بینم همین پست که اصلاً ارزش نداشت، بدونِ خوندنِ مطلبش کپی شده!!

این وب ارزشی برای کپی کردن نداره اما وقتی به یه سری از وبلاگ ها سر میزنم که پر از محتوا هستش، دلم میسوزه که نویسنده ی وبلاگ نوشته "لطفاً کپی نکنید"، یا نوشته "این نوشته ها پرداخته ی ذهنِ خودمه، لطفاً کپی نکنید"، یا...

اما بازم این اتفاقِ ناخوشایندِ کپی کردن و به نامِ خود ثبت کردن متاسفانه تکرار میشه!!

 

کاملاً با خودمم:

راضی نشم به اینکه زحمتای یه بنده خدارو نادیده بگیرم و مطالبش رو کپی کنم

راضی نشم به اینکه بدونِ راضی بودنش مطالبش رو پخش کنم

راضی نشم به اینکه ذهن و نوشته ی یکی رو به نامِ خودم بزنم

راضی نشم به اینکه با کپی کردنِ مطالبِ یکی دیگه، ارزشِ متن رو بیارم پایین

راضی نشم به اینکه مطلب رو از یکی کپی کنم و بعد به نامِ کوروشِ کبیر و دکتر شریعتی و... ثبت کنم

راضی نشم به اینکه مطلب رو نشناخته به متفکرانِ غربی نسبت بدم

راضی نشم که حرفای متفکرانِ بزرگِ شرقی رو به غربی ها نسبت بدم یا به عکس

راضی نشم که حرفای بی پایه رو بت کنم و پخش کنم

راضی نشم که برای لایک گرفتن از دیگران به حرفای اوشو و کوئیلو و توییچِل و ... متوسل بشم

راضی نشم به اینکه یکی دیگه بشم، یه بارم خودم باشم و خودم

 

درسته که امیرالمومنین ع فرمودن: "لاننظر من قال، انظر ما قال"

اما یادم نره که هر حرفی پس زمینه ی فکری داره و متعلق به فرهنگ و جایگاهِ مخصوصِ خودشِ، حرفای یه عده تو زمانِ خودشون هم درست و درمون نیست چه برسه به اینکه بخواد بعده ها جواب بده!!

 

سوته دلان نوشت:

چقد تو عمرم کلامِ خدا رو برای لایک گرفتن بازنشر دادم؟!

خدایا کمکم کن بتونم فکرم رو کنترل کنم و از خطا به دور نگه دارم...



«والسلام علی من التبع الهدی»



۱۵ نظر ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۹
سوته دلان
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ب.ظ

شکلات و مگس!!

این پست در جوابِ یکی از کامنت نویسای محترم نوشته شده؛ و ارزشِ چندانی برای خوندن نداره...


تا حالا چه این وب چه وبِ قبلی به یاد ندارم که در موردِ حجاب مطلبی نوشته باشم؛ چون اصولاً با کاری که سَمبل کاری و از جهتِ رفعِ تکلیف باشه موافق نیستم...

امر به معروف و نهی از منکر واجبِ و نباید لوث بشه، اون هم با کپی کردن از عکسا و نوشته ها و صرفاً یک امرِ احساسی!!

منم نه در جایگاهی هستم که بخوام امر و نهی کنم و نه علمِ این کار رو دارم...

فقط بخاطرِ سوالِ مطرح شده و از جهتِ احترام؛ به قدرِ باور و البته سوادِ ناقصم جواب میدم...


حجاب همون قدر که برای یه خانم واجبِ برای یه آقا هم واجبِ...

حفظِ نگاه همون قدر که برای یه آقا واجبِ برای یه خانم هم واجبِ...

اما متاسفانه همه چی فرمالیته و یک طرفه شده!!

یعنی یه آقا بدونِ چارچوب لباس می پوشه و هیشکی متعرّضِ این امر نیست!!

یه خانم هم بدونِ چارچوب لباس می پوشه و فقط خلاصه شده به گشت!!


متاسفانه به حجاب، نگاهِ جنسیتی میشه!!

یعنی یه خانم میگه چرا من حجاب داشته باشم و سختی رو تحمل کنم بخاطرِ نگاهِ یه مرد!! اون چشماشو بپوشونه...

و یه آقا هم میگه چرا من نگاهم رو کنترل کنم، یه خانم حجابش رو رعایت کنه!!


غیر از عقل که تنها ممیّزِ انسان و حیوانِ، پوشش هم همین حالت رو داره!

و دقیقاً این دو مورد تنها مواردی هستن که اگه ازشون درست استفاده نشه، انسان از حیوان هم پست تر میشه!!


حجاب فقط و فقط به معنیِ بندگی و مطیع بودنِ...

یعنی چون خدا امر به این مورد کرده باید از طرفِ هر دو جنس رعایت بشه...

و بندگیِ محض یعنی اینکه اگه یه روز از جانبِ خدا دستور به بی حجابی اومد، باید حجاب رو کنار بذاری چون دستورِ خداست...

پوشش فقط یکی از مواردی هست که بنده به علیم بودنِ خدا بیشتر از خودش معترفِ...

هر دستوری رو که رعایت کنی یعنی اینکه خدایا من باور دارم که تو بیشتر از من از همه چی خبر داری!!


وگرنه هیچ دلیلی برای پوشش، چه برای مرد چه زن، در خلوت اون هم به وقتِ نماز وجود نداشت!!


در شبای قدر به علیم بودنِ خدا معترفیم، اما موقعِ عمل که میشه خلافِ این مورد رفتار میکنیم و میگیم خدایا نعوذ بالله تو نمیفهمی!!

خدایا تو نمیدونی که الان گرمِ، الان سردِ، الان تابستونِ، الان زمستونِ و...!!


خلاصه اینکه حجاب یه مساله ای نیست که با یه سوال و جواب حل بشه و متخصصِ خودش رو میخواد و همونطور که گفتم من علمِ حرف زدن در این مورد رو ندارم...

سعی کردم تمامِ جوابا بر اساسِ آیاتِ قرآن باشه ولی اشاره ای در متن نکردم.


فقط این نکته رو بگم که اگر مساله ی حجاب به درستی توضیح داده میشد، هیچوقت لازم نبود که از مثالهای شکلات و پوست شکلات و مگس ... و دیگر مثالهای سخیف برای تحقیرِ جنسِ مرد و زن که اشرفِ مخلوقاتن زده بشه!!



«والسلام علی من التبع الهدی»



 

۷ نظر ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۴
سوته دلان
دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۱ ب.ظ

میوه ی ممنوعه!!

سکانسِ اول:

امسال دوباره سریالِ "میوه ی ممنوعه" داره از تلویزیون پخش میشه...

سریالی که هربار پخش شده، با دقت دیدمش، از بس که این فیلم حرف داره برا گفتن!!

یه دیالوگی تو این فیلم رد و بدل شد که جالب بود:

اونم اینکه روحانیِ مسجد به حاج یونسِ فتوحی گفت: ما پیرا فکر می کنیم که چون ریشِمون سفید شده، دلمون هم سفید شده!!

این حرف، توهّمی هستش که خیلی از ماها تو هر برهه ای از زندگیمون ممکنِ بهش مبتلا شده باشیم یا بشیم!!

اینکه وقتی به یه حالِ خوب یا جایگاهِ خوب دست پیدا می کنیم دقیقاً همون موقع چنان دچارِ عُجب میشیم که یادمون میره کی بودیم، کی هستیم و به کجا قراره بریم!!

 

"یا ایها الانسان ما غرّک بربّک الکریم"

ای انسان، چه چیز تو را در برابرِ پروردگارِ کریمت مغرور ساخته است؟! / سوره انفطار، آیه 6

 

تا دلمون بخواد تو زندگیمون میوه های ممنوعه داریم!!


از غفلت گرفته تا انکار...

از شرکِ خفی گرفته تا شرکِ جلی...

از کبر و بخل و حسد و حرص گرفته تا دروغ و غیبت و تهمت و قضاوت...


سکانسِ دوم:

دیروز تو برنامه ی ماهِ عسل، یه آقایی به نامِ "محمد" اومده بود که می گفت تو اوجِ جوونیش تو کشورِ آمریکا، هرجور دلش خواسته بود زندگی کرده و به قولِ خودمون به تمامِ عیش و نوشِ این دنیا رسیده بود!!

حتی طبقِ حرفای خودش وقتی خواهرش برای یه سفر اونو از زیرِ قرآن رد میکرد، تو ذهنش، خواهرش دارای عقایدِ به اصطلاح املی بود!!

چون به نظرش قرآن برای 1400 سالِ پیش بود...

اما از اونجایی که به قولِ خودش "خداوند ابله ها را هم دوست دارد" به برکتِ ماهِ رمضان و وجودِ نازنینِ قرآن، تو زندگیش تغییر ایجاد شده بود...

 

"و اذا تتلی علیه ایاتنا قال اساطیر الاولین * کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون"

وقتی آیاتِ ما بر آنها خوانده می شود می گویند این افسانه های پیشینیان است * چنین نیست که آنها می پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است. / سوره مطففین، آیات 13 و 14

 

و این مردِ بزرگ، "میوه ی ممنوعه ی" زندگیش رو که غفلت بود از قلبش پاک کرده بود و یک شبه، رهِ صدساله رو طی کرد!!

 

سوته دلان نوشت:

 

چه خوب گفته مولانا:

زان که از قرآن بسی گمره شدند / زین رَسَن قومی درونِ چَه شدند

مر رسن را نیست جرمی ای عنود / چون تورا سودای سربالا نبود

چون تو تاریک و ملول و تیره ای / دان که با دیوِ لعین همشیره ای

 

در شبهای پیشِ رو از خدا بخوایم میوه های ممنوعه ای که تو 1 سالِ گذشته بهشون نزدیک شدیم رو، حداقل تا 1 سالِ آینده ازمون دور کنه...


در شبهای پیشِ رو برای هم دعا کنیم...

 

«والسلام علی من التبع الهدی»




۱۲ نظر ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۱
سوته دلان
جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ب.ظ

خدایا انصافتو شکر!!

یه وقتا به هر دری که می زنیم نمیشه!!

یعنی عمر و جوونی رو پای یه چیزی میذاری ولی وقتِ دیدنِ نتیجه که میشه انگار که آب تو هاون می کوبیدی و همه ی کارا و زحمتات بی نتیجه مونده!!


بعد آخرِ اون نتیجه و تلاشت اولین جمله ای که به کار میبری این مواردِ:


خدایا انصافتو شکر...!!

خدایا با این حال بازم شکرت...!!

داشتیم خدا...!!

مگه من چه گناهی به درگاهت کردم خدا...!!

این حقِ من نبود خدا...!!

...

از تمامِ این جمله ها فقط یک معنا بدست میاد؛ " اونم منت گذاشتن سرِ خدا... "


یه بار نشده که پیشِ خودمون بگیم ما چیکار کردیم که فقط و فقط برای رضای خودش باشه...

نماز میخونیم، روزه میگیریم، کمک می کنیم، دستِ یکی رو میگیریم، ... اما همش برای بدست آوردنِ اون دنیا و بهشتِ.

اما چیکار برای خدا کردیم؟!


یا فکر میکنیم نتیجه ای که گرفتیم و بابِ میلِ ما نیست، بخاطرِ مرتکب شدنِ یه گناهِ...

یعنی هیچوقت انتظار نداریم که خدا مارو تو منگنه بذاره و همیشه فکر می کنیم داریم تقاصِ یه گناه رو پس میدیم!!

خودش خلق کرده، مالِ خودشِ، هر بلایی هم که بخواد سرش میاره...


بهش ایمان داریم اما اعتماد... نه!!

 

"و لا تمنن تستکثر * و لربک فاصبر "

بر من منت مگذار و عملت را بزرگ مشمار * و بخاطرِ پروردگارت شکیبایی کن. / سوره مدثر، آیات 6 و 7

 

سوته دلان:


اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم...


خدایا ببخش که همیشه از تو میخواهم اما تو را نمی خواهم...

خدایا با بردنِ من به جهنم دشمنت رو شاد می کنی و با بردنم به بهشت پیامبرت رو شاد میکنی، و من یقین دارم که شادیِ پیامبرت رو بیشتر از شادیِ دشمنت، دوست داری...

 

 

«و السلام علی من التبع الهدی»




۱۰ نظر ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۹
سوته دلان
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ

بندانگشتی!!

خبری تو ایمیل به دستم رسید مبنی بر اینکه در نمایشگاهِ قرآنِ امسال، یه قرآنِ 1 در 2 سانتی به نمایش گذاشتن...

این یعنی کوچیک ترین قرآنِ ممکن که تا حالا چاپ شده!!

این یعنی قرآنِ بندانگشتی!!


ان شاءالله قرارِ که با این قرآن، تمامِ مشکلاتِ بشری حل بشه!!

از بی دینی و کم دینی گرفته تا بی اخلاقی و حق الناس...!!

از فساد و فحشا گرفته تا دزدی هایی که به بیت المال مربوطه...!!

از خدانشناسی گرفته تا بی آبرو کردنِ بنده های خدا...!!


قرآنی که قرارِ فقط برای نمایشگاه و طلاکوبی و تابلو فرش و به به و چه چه مردم چاپ و عرضه بشه، همون بهتر که تو خونه ها خاک بخوره...!!

قرآنی که قرارِ تاجِ بندگی و تواضع در کلِ عمرمون بشه، اما فقط سالی 3 بار در ماهِ رمضان و در شب های قدر بارِ سنگین بر سر و گردنمون میشه، همون بهتر که خاک بخوره...!!

 

سوته دلان نوشت:


خدایا شرمنده که بلد نیستیم دینِ بهترین و برترین مخلوقاتت رو ادا کنیم...


ما را به جبر هم شده سر به زیر کن / ما خیری ندیده ایم از این اختیارها...



«والسلام علی من التبع الهدی»




۸ نظر ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۴
سوته دلان
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ

دا اِش!!

به درخواستِ دختر داییِ 7 ساله م که تازه الفبارو یاد گرفته، با هم اسم و فامیل بازی کردیم...
یکی از حروفی که انتخاب کردیم حرفِ "دال" بود...

این بچه در کمالِ ناباوری و تعجب، اسمِ حیوان رو نوشت: "دا اِش"...

بعد که ازش معنی و علتش رو پرسیدم، گفت تو اخبار نشون داد که یه آقاهه گفت: "دا اِش حیوونِ سه یُنیستیِ"*...
از اون وقت تا حالا، درگیرِ قدرتِ استدلالِ این بچه شدم!
و دیدم پر بیراه نمیگه!
................
به قولِ یه بنده خدایی که گفت: مگه تو ماه رمضون هم آدم میکشن؟!!
اصاً چجوری میتونن بکشن؟!!

والا تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که 1400 سالِ پیش، تو ماهِ حرام، بهترین مخلوقِ خدارو ذبح کردن!!
دیگه این ماه که هر کارِ شایسته ای انجام بدی ثوابش دوبرابر و شاید هم ده ها برابر حساب بشه...

خب وقتی طبقِ عقلِ یکسری حیوان صفت و یا بهتره بگم پست تر از حیوان، کشتنِ 5 شیعه در روز، بهشت رو بر آدم واجب میکنه، در نتیجه انگار روزانه ده ها نفر رو کشتی، پس پاداشش میشه فردوسِ برین!!

فردوس گوارای وجودتان...!!

«من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا، ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان کثیرا منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون»

به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس، انسانی را بدونِ ارتکابِ قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه ی انسانها را کشته و هرکس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گویی همه ی انسانها را از مرگ نجات داده است، پیامبران ما دلایل روشنی برای آنها آوردند اما بسیاری از آنها در روی زمین زیاده روی و تعدّی کردند. / سوره مائده، آیه 32


سوته دلان نوشت:

طبقِ آیه؛ کشتن همیشه با جسمِ طرف سر و کار نداره!!

یکم حواسمون بیشتر به اطرافیانمون جمع باشه که خدای ناکرده کسی رو نکشیم!!

* "داعش حیوونِ صهیونیستی"



«والسلام علی من التبع الهدی»


۳ نظر ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۵
سوته دلان
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ب.ظ

درود بر آمریکا...!!

امشب بازیِ والیبالِ ایران و آمریکا بود...

اینکه ایران برد، بسیار قابلِ توجه و ارزشمندِ؛ اما حرف یه چیزِ دیگه س...


کارشناس و گزارشگر والیبال، اولِ بازی اعلام کرد که والیبالیست های آمریکا، با اینکه نوشیدنی داشتن اما تا قبل از اذانِ مغرب، به احترامِ مردمِ ایران صبر کردن و نوشیدنی شون رو نخوردن!!


کاری که این روزا از بعضی مردمِ مسلمانِ جمهوریِ اسلامیِ ایران کمتر دیده میشه!!


اینکه میتونن روزه بگیرن ولی نمیگیرن، مساله ای هست بینِ خودشون و خدای خودشون...

اما اینکه همین عده در ملاءِ عام و به عمد، تو این هوای گرم، بدونِ ذره ای عذاب وجدان، آبِ خنک میخورن، یعنی اوجِ بی انصافی!!

یعنی زیرِ پا گذاشتنِ انسانیت!!

یعنی حتی از مردمِ آمریکایی که ممکنِ دین هم نداشته باشن؛ کمترن!!


این بار به جای مرگ بر آمریکا باید گفت درود بر شرافت و انسانیتِ والیبالیست های آمریکا...


سوته دلان نوشت:

تمامِ آرامشم را مدیونِ انتظاری هستم که دیگر از هیچکس ندارم!!

ماهِ رمضانِ همگی پر از عسل...


«والسلام علی من التبع الهدی»


۵ نظر ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۱
سوته دلان
چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ق.ظ

خدایا چرا من؟!!

یکی از قهرمانهای افسانه ایِ تنیس، هنگامی که تحتِ عملِ جراحیِ قلب قرار گرفت، با تزریقِ خونِ آلوده، به بیماریِ ایدز مبتلا شد. طرفدارانش از سرتاسر جهان، نامه هایی محبت آمیز براش فرستادن...


یکی از اونها تو نامه نوشته بود: چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماریِ خطرناکی انتخاب کرده؟!!


فردِ قهرمان در پاسخ به نامه اینطوری جواب داده بود که:

در سرتاسرِ دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجامِ بازیِ تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند...

حدودِ پنج میلیون از آنها بازی را به خوبی فرا می گیرند...

از آن میان، قریبِ پانصد هزار نفر تنیسِ حرفه ای را می آموزند...

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت کنند...

پنج هزار نفر به مسابقاتِ تخصصی تر راه می یابند...

پنجاه نفر اجازه ی شرکت در مسابقاتِ بین المللی را دارند...

چهار نفر به مسابقاتِ نیمه نهایی راه می یابند...

و دو نفر به مسابقاتِ نهایی...

اما زمانی که من جامِ جهانیِ تنیس را در دست هایم می فشردم، هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من...؟!"

و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم به خود اجازه نمیدهم که از خدا بپرسم: "خدایا چرا من...؟!"

 

سوته دلان نوشت:

اگر زنده زنده بسوزونن...

اگر نسل کشی کنن...

حتی اگر با دستِ بسته تو گورِ دسته جمعی دفن کنن...

هزاران سال هم که بگذره نورِ خدا رو نمیتونن خاموش کنن!! 29 سال که سهلِ!!


به قولِ شهید مرتضی آوینی: در عالم رازی هست که جز به بهای خون، فاش نشود!!

 

"یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون"

آنها میخواهند نورِ خدا را با دهانِ خود خاموش کنند، ولی خدا جز این نمی خواهد که نورِ خود را کامل کند، هرچند که کافران ناخشنود باشند. / سوره توبه، آیه 32

 

شهدای عزیز؛ حرفِ شما پیشِ خدا ردخور نداره...

دعامون کنید...



«والسلام علی من التبع الهدی»



۴ نظر ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۶
سوته دلان
چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ

انسانم آرزوست!!

حضرت یوسف علیه السلام بعد از آزاد شدنش از زندان، به نزدِ حاکم مصر رفت و برای انجامِ وظیفه اعلام آمادگی کرد...

اون هم نه هرکاری، بلکه کاری که میدونست در توانش هست و در موردش علم و آگاهی و توانایی داره!


"قال اجعلنی علی خزائن الارض، انی حفیظ علیم"

(یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن این سرزمین قرار ده، زیرا من نگهبانِ دانایی هستم. / سوره یوسف، آیه 55

 

افضلیت یعنی اینکه تو هرکاری تخصص و تعهد لازم وجود داشته باشه...

حالا میخواد دکتر باشه یا کارگر...!!


اگر ذره ای وجدانِ کاری وجود داشته باشه، آدمیزاد سراغِ هرکاری نمیره، اون هم فقط برای کسبِ ثروت!!

اگر ذره ای وجدانِ کاری وجود داشته باشه بازی با احساس و روانِ مردم نمیشه، اون هم فقط برای کسبِ قدرت!!

اگر ذره ای وجدانِ کاری وجود داشته باشه جونِ مردم به خطر انداخته نمیشه، اون هم فقط برای کسبِ شهرت!!

اگر...!!

 

سوته دلان نوشت:

کاش عده ای یکم انسان بودن با چاشنیِ تخصص و تعهد!!

 

به فرموده ی حضرت جواد علیه السلام:

هرکس بدون آگاهی کار کند، بیش از آنکه اصلاح کند، فساد به بار می آورد.



«والسلام علی من التبع الهدی»




۱ نظر ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۶
سوته دلان
چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ق.ظ

تحفه ی درویش...

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

 

نیمه ی شعبان همیشه برام مبهم بوده!!

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت...


به قولِ دوستِ عزیزی وجودِ نازنینِ حضرت نعمتی هستش که به ما عطا شده و باید خوشحال بود...

اما وجدانِ خودم رو چجوری با 1176 سال غیبت راضی کنم!!

حالا درسته من در این هزار و اندی سال در خفا بودنِ حضرت دخیل نبودم اما به اندازه ی عمرِ خودم تا به همین حالا که باید جوابگو باشم!!

و بدتر از همه اینکه هیچی تو چنته ندارم تا پیشکش به صاحبِ عصرمون کنم...

 

«فلما دخلوا علیه قالوا یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین»

هنگامی که بر او وارد شدند گفتند ای عزیز، ما را پریشانی فرا گرفته و بهای اندکی با خود داریم، پیمانه ی ما را کامل کن و بر ما صدقه و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می دهد. / سوره یوسف، آیه 88

 

با این حال بازم ولادتِ حضرتِ صاحب الزمان رو تبریک میگم...

انشاءلله به دعای حضرت،همه مون عاقبت بخیر بشیم...

 

سوته دلان نوشت:

خوب باشیم یا بد؛ پات نوشته شدیم آقا...


به قولِ یه دوستِ بزرگوار:

اللهم (لطفا و خواهشا و احتراما) عجل لولیک الفرج...


«والسلام علی من التبع الهدی»




۴ نظر ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۸
سوته دلان