" سوته دلان "

دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
  • " سوته دلان "

    دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد

مشخصات بلاگ
" سوته دلان "

سایـه‌ای بیـش نیستیـم...!!

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۳ ق.ظ

قربِ خدا به انسان...

«به نامِ خدایی که در همین نزدیکیست»

 

یکی از مفاهیمِ قرآن «قرب» به معنی نزدیکی است که یکی از مضامین و محورهای عرفانِ نابِ اسلامی هم می‌باشد.
این واژه در قرآن به ۲ صورت به کار رفته است:

۱. قربِ خدا به انسان
۲. قربِ انسان به خدا

اصل در عرفان، «قربِ خدا به انسان» است؛ یعنی خدا به انسان‌ها نزدیک است.
آدمی هم می‌تواند به سمتِ خدا حرکت کند اما اصلِ اول با اصالت است و دومی تبعی است.
در حقیقت اگر انسان به سمتِ خدا می‌رود بخاطر این است که خدا به انسان نزدیک است!

در این پست، قرب خدا به انسان، با نگاه به آیات بررسی می شود و انشاالله به شرط حیات، در پستِ بعدی، قرب انسان به خدا...

 

در قرآن ۴ آیه درباره‌ی قربِ خدا به انسان آمده است:

۱. قربِ احتضار: «وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِنکُم وَ لا تُبصِرون»؛
ما از شما به او (محتضر) نزدیک‌تریم ولی نمی‌بینید.
(سوره واقعه، آیه ۸۵)

۲. قربِ وریدی: «وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید»
و ما به او از رگِ قلبش نزدیک‌تریم.
(سوره ق، آیه ۱۶)

نسبتِ انسان با شاهرگ مثل رابطه‌ی بود و نبود است. یعنی اگر شاهرگ قطع شود انسان در یک آن می‌میرد.
خداوند هم از طریقِ این آیه می‌فرماید اگر ارتباطِ ما یک آن از بنده قطع شود، نابودیِ بشر را در پی دارد، یعنی از شاهرگ هم به ما نزدیک‌تر است. در حقیقت چون خدا می‌خواهد ما هستیم.

۳. قربِ مطلق: «وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنِّی فَاِنّی قَریبٌ، اُجیبُ دَعوَهِ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَ لیُومِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدون»
و هنگامی که بندگانِ من از تو درباره‌ی من سوال می کنند (بگو) من نزدیکم، دعای دعاکننده را به هنگامی که من را می‌خواند پاسخ می‌گویم، پس باید دعوتِ من را بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند.
(سوره بقره، آیه ۱۸۶)

این آیه معجزگونه‌ترین آیه در قرآن است، به ۲ دلیل:

*) خدا در قرآن خودش را  گاهی با ضمیرِ غایب ( مثل هو: هوالله، هوالذی و...) معرفی می کند. در حقیقت خودش را پنهان می‌کند تا انسان‌ها او را آشکار کنند.

و گاهی اوقات از ضمیرِ متکلمِ «مع‌الغیر» استفاده می‌کند.(مثل نحن، نا: نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) دلیلِ اینکه خدا از خودش به عنوانِ جمع ذکر می‌کند (ما قرآن را نازل کردیم و ما از آن محافظت می‌کنیم) به این خاطر است که خدا مخلوقِ خود را هم به حساب می‌آورد!

اما به ندرت خداوند در قرآن از ضمیرِ متکلمِ «وحده» انا، ی(من) استفاده کرده است که آیه‌ی ۱۸۶ بقره از آن موارد است. هرگاه خداوند از این واژه‌ی (انا، ی) استفاده کرد چند خصیصه دارد:

اول اینکه یک رابطه‌ی عاطفی با بنده را مطرح می‌کند. در این آیه خداوند ۷ بار (در هیچ آیه‌ای در قرآن بدین صورت نیامده است) از خودش با عنوانِ "من" یاد کرده است!

دوم اینکه خداوند به پیامبر می‌فرماید اگر از تو پرسیدند: من نزدیکم "...عنی (قُل) فانی قریب" در این آیه واژه‌ی قُل(بگو) حذف شده است.
یعنی می‌خواهد بگوید با اینکه پیامبر بالاترین مخلوق است اما پیامبر هم در این رابطه وجود ندارد و رابطه مستقیم است!

**) "اذا دعان فلیستجیبوا" به این معنی است که دعا همان اجابت است، یعنی هرچه از ذهنِ بشر خطور می‌کند مستجاب شده است، اگر غیرِ این فکر کنیم یعنی به خدا تهمت زده‌ایم یا بدگمان شده‌ایم!

 

اما ادامه‌ی بحثِ اصلی:

۴. قربِ حِیْلوله: یعنی اوجِ قرب؛ «وَاعلَموا اَنَّ اللهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وَ قَلبِه»
و بدانید خداوند (به اندازه‌ای به شما نزدیک است که) میانِ انسان و قلبِ او حائل می‌شود.
(سوره انفال، آیه ۲۴)

این آیه بالاترین سطوحِ قرب است، در ۳ آیه‌ی قبل، واژه‌ی قرب به کار رفته است ولی در این آیه به زیباترین شکلِ ممکن، خداوند مفهومِ قرب را بدون استفاده از واژه‌ی قرب به کار برده است!

واژه‌ی «مرء» در این آیه به معنیِ انسان است.

نکته: واژه‌ی "یحول" در آیه معادلِ کلمه‌ی حائل است، یعنی خداوند میانِ تو و قلبِ تو حائل است، هرکه بخواهد به خدا برسد باید از خودش بگذرد.
عبور به معنیِ نابودی نفس (اماره) است، هر نگاه به خود دقیقاً نگاه به خداست، اگر حجابِ قلب را کنار بزنیم خدا را می‌بینیم.
خداوند در عمیق‌ترین لایه‌های وجودیِ انسان حضور دارد.
افکارِ ما را هیچکس نمی‌فهمد اما قبل از اینکه فکر کنیم خداوند فکرِ ما را می‌داند، پس باید خود را که حجابِ خود هستیم کنار زده تا به خداوند برسیم!

 

ادامه دارد...

 

«والسلام علی من التبع الهدی»

 

۹۸/۰۷/۱۳
سوته دلان

نظرات  (۱۲)

سلام خواهر، متن دلنشینی بود... ممنون... با تمام کردن متنت اولین چیزی که به ذهنم رسید این بیت شعر بود:

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست... تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز

پاسخ:
سلام مهدیه عزیزم
ممنون از لطفت
الحق که این شعر وصف حالمون هست و خودمونیم که حجاب خودمونیم...
بقیه حرفا شوخی‌ای بیشتر نیست!

مفید بود ممنون :)

پاسخ:
خداروشکر؛

۱۳ مهر ۹۸ ، ۲۳:۳۷ س _ پور اسد

سلام و خداقوت ... طیب الله... 

یاد قطعه شعری افتادم که شاید با متن یادداشت سرکار مرتبط باشد:

باور نکن تنهائیت را

من در تو پنهانم ؛ تو در من

از من به من نزدیکتر تو

از تو به تو نزدیکتر من ....

وفقکم

پاسخ:
سلام و احترام

تکمله‌ی این بحث، همین شعری بود که بهش اشاره کردین...
ممنون بزرگوار

سلام.

اول ممنون از شما بابت به اشتراک گذاشتن این مطالب قرآنی. اینکه که کمک می کنید ماها با قرآن بیشتر مانوس بشیم و بفهمیم ش  واقعا ارزشمنده.

ضمنا چند تا نکته باید درباره مطلبتون گفته بشه:

یکی این که این جمله اگرچه ممکنه صحیح باشه که "دعا معادل با اجابت ه" (گرچه قبول ندارم که یعنی هر چی از قلبمون بگذره اجابت شده) اما این جمله از این بخش آیه "قطعا" قابل برداشت نیست که "اذا دعان فلیستجیبوا"!. اصلا فلیستجیبوا فعل امره نه جواب شرط! از این بخش آیه شاید که: اجیب دعوه الداع اذا دعان

بعدی اینکه "حجاب قلب" یعنی چی؟! و اینکه اگر حجاب قلب را کمار بزنیم خدا را می بینیم از کجا اومده؟ "حجاب نفس" قبول ه اما حجاب قلب؟! اصلا اگر انسان اگر بخواهد خداوند رو ببینه باید با قلبش ببینه!( طبق روایت حضرت امیرالمومنین (ع)) اگر قلب رو کنار بگذاره با چی می خواد ببینه؟ ضمن اینکه حقیقت وجود انسان همون روح (و قلب ش)ه. حجاب قلب رو کی (چی) باید کنار بگذاره؟

 سوم هم اینکه به نظرم برداشتتون از قرب در "نحن اقرب الیه من حبل الورید" درست نیست چرا که صحبت از تشبیه در میان نیست که بگیم اگر ورید نباشه انسان نیست و اگر خدا هم نباشه... ضمن این که گفتم حقیقت انسان اصلا این وجود مادی نیست.

نکته بعد هم اینکه آیه و اذا سألک عبادی عنی... مربوط به حرکت بنده است به خدا و نه در رابطه با قرب خداوند. یعنی همون که قرار در بخش آتی بگید. گرچه فرموده "فإنی قریب" اما این ادرس برای دعا کننده است. نه بیان قرب او به مخلوقات. مانند "و الراحل الیک قریب المسافه"

 

یا علی

پاسخ:
علیکم السلام و رحمه‌الله

ممنون از شما بابت وقتی که برای اندک سواد بنده و بیان الکنم گذاشتین و از اون مهم‌تر تشکر بابت تذکراتتون.

اما چند نکته عرض کنم:

اول؛ شما باید منظورتون رو از اجابت بفرمایید، بعد بگید قبول ندارم.
دعا معادل فراخوان فارسی هست، تا فراخوانی از جانب حق نباشه، جوابی از طرف بنده صورت نمی‌گیره! پس قبل از منادا، ندایی از جانب حق هست.
اما فلیستجیبوا فعل امر هست ولی منافاتی با شرطی بودنش نداره، اذا شرطیه هست، دعان فلیستجیبوا جمله شرطیه، دعان اسم شرط، یستجیبوا جواب شرط.

دوم؛ حجاب قلب یعنی مهر شدن قلب توسط خود خدا « ختم الله علی قلوبهم ...» بخاطر علی‌السویه بودن دنیا و آخرت برای ما و اینکه انذار بگیریم یا نگیریم، برامون یکسان هست. 
حالا چجوری حجاب برداشته میشه؛ « انما المومنون اذا ذکرالله وجلت قلوبم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون» / ۲ انفال

سوم؛
در مثل مناقشه نیست و نعوذ بالله از اینکه خدا رو بخوام محدود و یا تشبیه به چیزی کنم ولی نزدیک‌تر بودن از رگ گردن یا رگ قلب، در حقیقت تمثیل و تشبیهی هستش برای قرب معنوی در قالب یک صورت حسی قابل مشاهده.
معناش اینه که ما انسان رو خلق کردیم و همواره تا هستى او باقى هست از خطورات قلبیش آگاهیم، و از رگ قلبش به او نزدیک‌تریم؛ یعنی ما به انسان از شریان‌های حیاتیش که در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌‏تریم، اون وقت چگونه به او و به اون چیزی که در دل او می‌گذره آگاه نیستیم؟!
خداوند در این جمله (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید)، خواسته مقصود خودش رو با عبارتى ساده و قابل فهم برای همه مردم بیان کنه، و گرنه مسئله نزدیکى خدا به انسان مهم‌تر از این و خدا بزرگ‌تر از اینه؛ زیرا خدا کسى هست که نفس آدمى را آفریده و آثارى براى اون قرار داده، پس خدا بین نفس آدمى و خود نفس، و بین نفس آدمى و آثار و افعالش واسطه هست؛ لذا خدا از هر جهتى که فرض بشه، حتى از خود انسان به انسان نزدیک‌تره؛ و چون این معنا، معناى دقیقى هست که تصورش براى فهم بیشتر مردم دشواره؛ از این‌رو خدا به این حد اکتفاء کرده که «ما از رگ گردن به او نزدیک‌‏تریم». تا برای همه قابل فهم باشه.

چهارم؛ همون‌طور که تو مطلب نوشتم، این تنها آیه ای در قرآن هست که خداوند ۷ بار گفته من! و یک رابطه عاطفی با بنده حتی با حذف محبوب‌ترین بنده‌‌ش پیامبر ایجاد کرده.
سیر حرکتی آیه داره در مورد خدا صحبت می‌کنه و به قول خودتون، واژه قریب از جانب خدا مطرح شده، بعد چطور با این همه شاهدمثال میگین قرب بنده به خداست؟!
حالا اگر اجازه بدین پست بعدی رو که نوشتم متوجه منظور میشین و اینکه درباره انسان اصلا واژه قرب به کار نرفته!

به هر حال بازم ممنون که انقدر دقیق بررسی کردین و باعث میشه که خودم هم دنبالش برم و برام سوال ایجاد بشه!

علی یارتون

۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۹:۱۱ آقای مهربان

چه بحث خوبی شد :)

اتفاقا به قرینه ی همون دنباله اش گفتم

تا جایی که یادم بود قرآن کار قلب رو تعقل میدونه

واجب شد یه بار دیگه قلب و قلوب رو تو قران سرچ کنیم :)

پاسخ:
واقعنم؛
لازم شد برم سراغ تسنیم 
اطلاعات کسب شده رو به سمع و نظر همه می‌رسونم ان‌شاءالله...

۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۶:۴۴ آقای مهربان

میدونید، منم اول فکر میکردم عقل و قلب دو چیز جدان تا این که به یه ایه ای رسید.

اینو ببینید:

46 حج

کار هر عضوی رو دنبالش گفته

قلوب

اذان 

پاسخ:
قلب همه جا یه جور ترجمه نمیشه؛
اتفاقاً اگه به آیه دقت کنید معنی قلب اول آیه با آخر آیه متفاوته!
حتی جالبه بدونید که یه معنی قلب، برگرداندن میشه...
و قس علی هذا

۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۵:۰۵ آقای مهربان

سلام

زیبا بود

فقط یک سوال

خدا بین ما و قلبمون حائله و اگه بخوایم به خدا برسیم باید از قلبمون عبور کنیم؟

خدا کار قلب رو چی معرفی کرده مگه؟

پاسخ:
سلام و تشکر

منظورِ قلب در قرآن، مرکزِ عواطف و احساسات و کشش‌های روحی و روانی هستش.
به همین دلیل قرآن با دو زبانِ عقل (استدلال) و قلب (احساس) با ما صحبت می‌کنه.
مغز و قلبِ مادی، دو ظرف هستن که نه کارِ مغز فکر کردن هستش و نه کارِ قلب بروزِ احساسات، بلکه این روح هست که برای فکر کردن از ظرفِ مغز و برای احساسات از ظرفِ قلب استفاده می‌کنه.
شاهدمثال هم در قرآن زیاده...

اینجا هم عبور از نفس که همون شهوات و احساساتِ مارو درگیر می‌کنه اشاره کرده، یعنی باید از نفس اماره گذشت.

منم منظورم خدا بود نه بنده :)))

در کل یه دوست داشتن عمیق و شدید 

پاسخ:
آهان پس دعوا سر عنب و انگور بوده! :)
ببخشید دیگه، ایراد از گیرنده بود.

۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۹ دچارِ فیش‌نگار

بحث قشنگی بود

توی فیلم زیر نور ماه یه جا میگه

خداوند

بزرگتر از آن است که

بشه با گناه کردن ازش دور شد

 

رضا میرکریمی

پاسخ:
بله یادمه؛
البته که دیالوگِ قشنگی بود ولی نباید به یک اصل تبدیل بشه!

۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۶ صحبتِ جانانه

کلاسها و جلسات شون منظورم هست

کجاها کلاس یا جلسه دارند

پاسخ:
عرض کردم حالشون مساعد جلسه نیست.
حداقل تهران ندارن.

منظورم جنس یه دوست داشتن شدید بود 

مگه دوست داشتنای خدا تو عدد و رقم جا میشه؟؟؟

پاسخ:
منظور بنده این بود که دوست داشتن خدا هرچقدر هم شدید باشه، به اندازه‌ای نیست که خداوند مارو دوست داره!

بسم الله

سلام الله علیک

چقدر دلنشین و عاشقانه بود . یه جورایی حس یه دوست داشتن شدید رو میریخت تو قلب ادم 

قل اعوذ بالله من نفسی

پاسخ:
علیکم السلام
خوش تشریف آوردین...

این حسِ دوست داشتنمون، یک صدهزارمِ دوست داشته شدنِ ما از طرفِ خدا هم نیست! (چند درصد بگم که خدا رو خوش بیاد!) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">