" سوته دلان "

دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد
  • " سوته دلان "

    دلا معـاش چنـان کن کـه گـر بلغـزد پـای... فرشتـه‌ات بـه دو دست دعـــا نگـه دارد

مشخصات بلاگ
" سوته دلان "

سایـه‌ای بیـش نیستیـم...!!

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ

آزادی... یک نفر!!

وقتی صحبت از آزادی میشه، هرکسی فکر میکنه الان دیگه اروپا و آمریکا مهدِ آزادی ان و اونجا هرکی به هر طریقی که دلش میخواد، میتونه زندگی کنه!

وقتی تو کشورِ ما صحبت از آزادی میشه، با ولنگاری اشتباه گرفته میشه!

وقتی صحبت از آزادی میشه، تو اولین چیزی که به ذهنِ خیلیا میرسه، اینه که زن ها باید به اجبار پوشش داشته باشن و این آزادی نیست!

تازه نمیگم حجاب، میگم پوشش...

چون از پوشش تا حجاب، تفاوت از زمین تا آسمان است...


اما حالا بیا مصادیقِ آزادی رو برای مردم بشمار... اصلا متوجه نمیشن که چی میگی!

بهشون بگو: آزادی یعنی تا وقتی تو آزادی؛ که آزادی دیگری، مقید و محدود نشه!

آزادی یعنی اینکه به همون اندازه که صدای موسیقی با درجه ی بلند در اماکنِ عمومی، آزار دهنده س، صدای مداحی هم برای عده ای (علی الخصوص با توجه به زمانِ پیشِ رو) آزار دهنده س!

بهشون بگو: دودِ موادِ آلاینده ی هوا، آزادیِ منو سلب میکنه!

بهشون بگو: آشغالی که تو روی زمین میندازی، آزادیِ منو سلب میکنه!

بهشون بگو: نگاهِ آلوده، آزادی منو سلب میکنه!

بهشون بگو: گناهِ علنیِ تو، آزادیِ منو سلب میکنه!

یا حتی بهشون بگو...

اصلا ولش کن...

هرچی که بگی، باز هم آزادی رو فقط تو برداشتنِ یه تیکه پارچه میدونن که رو سرِ زن ها بند شده، که اون هم به یمنِ بی تفاوتی ها، داره برداشته میشه!


به همین خاطر، دنبالِ یه وسیله ام که منو تا آزادیِ واقعی، به مقصد برسونه!

مسافر نبود؟!



سوته دلان نوشت:

خدایا درسته ما چشم انتظاریِ واقعی رو بلد نیستیم ولی لطفاً مسافرِ مارو به مقصدش برسون تا بلکم، ما به آزادی به معنای واقعی برسیم!




«والسلام علی من التبع الهدی»





۹۵/۰۷/۰۵
سوته دلان

نظرات  (۴)

دعای مادرم تاثیر کرده مسیر زندگیم تغییر کرده

دعای مادرم تاثیر کرده مسیر زندگیم تغییر کرده

تویی که از همه بهتر هستی رفیق اول و آخر هستی

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

مثل حر و مثل مسلم مثل جون و مثل حابس

 الهی نوکری من در خونت بشه خالص

مگه یادم میره آقا که از مادر چه شبهایی

حسین جانم جسین جانم شنیدم جای لالایی

با تو میشه با تو میشه دو عالم رو با هم داشت

دوست داشتم و دارم و خواهم داشت

با تو میشه با تو میشه دو عالم رو با هم داشت

دوست داشتم و دارم و خواهم داشت

خواهم داشت

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

به یاد تو هر دقیقه م حسین قدیمی ترین رفیقم حسین

پاسخ:
تشکر...

سلام، 

مطلب جالبی را مطرح کرده ای. متن زیر را گرچه کمی طولانی است اما تعریف آزادی و دموکراسی را دقیقن مشخص کرده است:
آزادی و دموکراسی


چه کسی واژه ی  "  دموکراسی " را به " آزادی " در پندارهای ما جا انداخته است؟ نمی دانم، اما می دانم که این پنداری  درست نیست. زیرا این دو مقوله های جداگانه اند هر چند با شباهت هایی.


آزادی ترجمه ی واژه " لیبرالیسم " ، مقوله ای است بی در و پیکر که  هرکس می تواند به فراخور نیازش آن را بکار گیرد. هیچ تعریف مشخص و درستی از آن در دست نیست  تا بتوان گفت کی آزاد است، کی آزادی دیگران را نقض کرده است. زیرا آن که آزادی دیگران را نقض می کند به آزادی عمل خود می اندیشد و برمبنای منافعش می کوشد وسعت آزادی عمل خود را فراختر کند. به همین دلیل هر دیکتاتوری می تواند ادعا کند که طرفدار آزادی است و دروغ هم نگفته است. هر حکومتی می تواند مخالفان و منتقدان خود را سرکوب کند به این بهانه که اینان مخالف آزادی هستند و البته منظورش مخالف آزادی عمل خودش است و دروغ هم نگفته است. هر گروه مالی قدرتمند به بهانه دفاع از آزادی برنامه های اقتصادی خودش، به روش های گوناگون – قانونی و روابطی و غیر قانونی - برای دیگران محدودیت های اقتصادی ایجاد کند. اما؛


دموکراسی یک واژه ی تاریخی است و بر مبنای رفتار سیاسی ویژه ای قرار داد؛ پذیرش حاکمیت اکثریت و تضمین برابری حقوق اجتماعی  و سیاسی اقلیت توسط اکثریت.  چنین تضمین اجتماعی با بنیانگذاری قواعد مشخصی همراه است؛ به شکل قانون اساسی ، حقوقی و قضایی.


و ما هیچ واژه ای در فارسی نداریم که بجای دموکراسی بنشیند. اصطلاح مردم سالاری نیز مفهوم دموکراسی را در خود ندارد. زیرا مردم سالاری به معنای حاکمیت اکثریت، می تواند از اقلیت بخواهد برای حفظ منافع اکثریت، از حقوق خودش چشم بپوشد و برای رسیدن به چنین مقصودی روش های گوناگون اقناع و سرکوب را در پیش گیرد.


بر مبنای این تعریف، نظارت متقابل و اجتماعی شکل می گیرد. افراد و گروه های مستقل از حاکمیت و دولت حتا مخالفان سیستم حکومتی می توانند در این نظارت شرکت کنند. در این جا قواعد، مشخص می کند که چه کسی حقوق دیگران – توجه کنید حقوق دیگران و نه آزادی دیگران - را نقض کرده وبه خود اجازه – آزادی – داده تا پایش را از گلیم قانونی خویش بیرون بگذارد..


حواسمان به آنهایی باشد که واژه های  آزادی و مردم سالاری را آگاهانه بجای دموکراسی بکار می گیرند، چه نیاتی در مغزشان می گذرد.    

ا
پاسخ:
سلام 

طولانی بودن متن مهم نبود چون خیلی مستند و واضح، متن رو عنوان کرده بود...

ممنون بزرگوار...
واقعا استفاده کردم.

سلام 
واقعا خیلیا ازادیو با بی بند وباری اشتباه گرفتن اینکه من هر کاری دلم بخواد انجام بدم این ازادی نیست این میشه قانون جنگل، تازه حیواناتم واسه خودشون قانون دارن تنها ادما هستن که بی قانونی رو ازادی فرض میکنن.
واقعا همینکه تو نظرات گفتن بندگی خدا مساوی با ازادی 
 امیدوارم بتونیم در نهایت امر از هر چه غیر خدا دل بکنیم تا به ازادی برسیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
سلام 

الکی نیس که خداوند، به آدم، خلیفه اللهی رو نسبت داده...

یعنی آزادگی در عین بندگی و بندگی در عین آزادگی...
و این دو در طول هم هستن...

اما خب تفاوت آزادی به معنای ولنگاری با آزادگی، به قدر موی باریکی هستش...
که متاسفانه عده ای درک از معنا ندارن و به ظاهر بسنده میکنن...

۰۶ مهر ۹۵ ، ۰۰:۲۷ شنگول العلما
سلام 
من همیشه با خودم می گم ما شعار آزادی در نماز رو هر روز می دیم. ایاک نعبد یعنی شعار آزادی. بنده خدا بشو از بندگی پول و شهوت و جاه و... آزاد شو. 
هدف خلقت هم آزادی است.
تا حالا شعاری از این آزادی تر نشنیدم. 
پاسخ:
سلام 

با این کامنت شما، یاد داستان امام موسی کاظم و بشر حافی افتادم...!

خب دیگه بعضیا از هر دو جهان آزادن!

خیلی ممنون...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">