گوشِ شنوا...
سعی میکنی با ساده ترین و راحت ترین زبانِ ممکن یه مطلب رو بنویسی تا حداقل خواننده ی اون متن به اندازه ی حتی 5 دقیقه هم که شده احساسِ بدی نداشته باشه و مطلب رو متوجه بشه...
اما وقتی که می بینی یه مطلبی رو نوشتی و بعد یه خواننده از راه میرسه و بدون توجه به مطلبت یه کامنتِ عاشقانه یا از جنسِ خیانت یا فلسفی از یه سری نویسنده های غربی و شرقی برات میذاره یا میگه به روزم بهم سر بزن، اون موقع ست که حس میکنی انگار یه ظرف آبِ یخ ریختن رو سرت!!
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر»/ سوره قمر
خداوند طورى قرآن رو به شنونده القاء می کنه، و به عباراتى در میاره که فهم مقاصدش براى عامه و خاصه و براى فهم هاى ساده و عمیق آسون باشه...
اما با این همه سادگی وقتی که موقعِ جواب دادنِ ما میشه با کامنت های بی ربط جوابشو میدیم یا...!!
سوته دلان نوشت:
خدایا ممنون بابتِ اینکه هرچقد من گوشِ شنوا برای حرفای حقت ندارم اما تو برای شکوه های من داری...
«والسلام علی من التبع الهدی»
عاااااالی بود عزیزم
جایِ فکر داشت واسم..
(حواسم باشه واقعا)
خدا حفظت کنه گلم